پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

در قرن شانزدهم در انگلستان، از طرفی کاتولیک‌ها و از طرف دیگر پیوریتن‌ها بودند. در آن زمان، پیوریتن به نوعی دشنام محسوب می‌­شده است. به کاتولیک‌ها پاپیست Papist و به پروتستان‌ها پیوریتن، که در طعنه یعنی تو خوبی! تو مقدسی! می‌گفتند.

پیوریتن‌ها در زمان اصلاحات کلیسای کاتولیک، در انگلستان به‌ وجود آمدند؛ اما این اسم در زمان ملکه الیزابت به آنها داده شد.

در زمان پادشاهی هنری هشتم، کلیسای انگلستان و روم از هم جدا شدند. هنری و پسرش ادوارد، اصلاحات را ادامه دادند ولی زمانی ‌که دختر هنری، مِری در سن ۳۷ سالگی، بین سال‌های ۱۵۵۳ تا ۱۵۵۸ ملکه شد، همه‌ چیز را به‌ حالت قبل برگرداند و انگلستان دوباره کاتولیک شد. در زمان او ۲۸۳ نفر اعدام شدند. این افراد ایمان‌داران، کشیشان و اسقفانی بودند که با ملکه مخالف بودند. مِری، مخالف اصلاحات بود و به مِری خونین معروف است. اما زمانی‌ که خواهرش الیزابت بعد از او ملکه شد، اصلاحات مجددا برگردانده شد و کاتولیک‌ها قدرت را از دست دادند و بسیاری از پروتستان‌ها از اینکه پروتستان به انگلستان برگشته و اصلاحات ادامه‌دار می‌شود، خوشحال شدند. اما برای الیزابت، همین کافی بود که انگلستان، پروتستان باشد و کلیسای انگلستان به‌ نظر او، به اندازۀ کافی اصلاح شده بود. اما گروهی که بعدها پیوریتن‌ها نامیده شدند، مخالف این طرز فکر ملکه بودند، زیرا باور داشتند که اصلاحات باید ادامه پیدا کند تا کلیسای خداوند طبق کلام او، همواره پاک و پاک‌تر بشود. به‌ نوعی کلیسای انگلستان به‌ شکل اسمی و سطحی مسیحی شده بود ولی الهیات و اعتقادات مسیحی را نمی‌دانست و بر طبق آنها زندگی نمی‌کرد.

بسیاری به‌خاطر اسم این افراد، تصور می‌کنند که آنها ادعای پاکی و قداست خاصی داشتند و خودشان را از سایرین بهتر و بی‌گناه‌تر می‌دانستند، اما دقیقا برعکس این گفته صدق می‌کند.

پیوریتن‌ها اغلب به گناهکار بودن خود اشاره دارند. برای مثال، جان بانیان – یکی از برجسته‌ترین پیوریتن‌ها – کتابی با نام “فیض فراوان برای سردستۀ گناهکاران” -grace abounding to the chief of sinners- دارد که به خود او اشاره می‌کند، زیرا کل این کتاب، بیوگرافی جان بانیان است. جان اُووِن، نیز چند کتاب، پیرامون غلبه بر وسوسه و گناه، گناه و کشتن گناه، به نام‌های:

“The Overcoming Sin and Temptation” و “Indwelling Sin in Believers” و “Of the Mortification of Sin in Believers” دارد که در آنها به گناه درون انسان اشاره می‌کند.

پیوریتن‌ها تأکید بسیاری بر کتاب‌‎ مقدس، قداست و کشتن گناه، داشتند و همواره زندگی مسیحی را در هر زمینه‌‎‌ای جدی می‌گرفتند.

پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

پیوریتن‌ها چه افرادی بودند؟

جان میلتون – شاعر و نویسندۀ معروف انگلیسی – تعریف زیبایی از پیوریتن‌ها دارد و می‌گوید: «آنها اصلاح‌‎کنندۀ اصلاح‌‎گران بودند». زیرا هدف پیوریتن‌ها این بود که اصلاحات ادامه پیدا کند تا کلیسایی که می‌بینیم با اعضای داخل آن و جامعه‌ای که آن افراد در آن زندگی می‌کنند، همواره در جهت بهتر شدن و پاک‌سازی اصلاح بشود.

همین امر نشان می‌دهد که آنها ادعای کامل‎‌ شدن و اصلاح‌ شدن نداشتند. آنها به پایان اصلاحات، باوری نداشتند و همین باعث شده بود تا به افرادی سخت‌گیر معروف بشوند. کلمۀ پیوریتن را می‌توان آدم سخت‌گیر در امور مذهبی و اخلاقی و بنیادگرا، ترجمه کرد. بسیاری تصویر سیاهی از پیوریتن‌ها دارند و آنان را بسیار عبوس و جدی و بدون هیچ لذتی، دائم در لباس‏‌های سیاه و در کلیسا، در دعا و موعظه می‌‎شناختند.

استیون لاوسون -Steven Lawson- دربارۀ آنها گفته است: «برای سالیان سال وقتی اسم پیوریتن‏‌ها می‌آمد، فکر افراد بسیاری به این سمت می‌رفت که آنها هیچ لذت، خوشی و خنده‌ای ندارند و همیشه با لباس‎‌هایی سیاه – آنها همیشه لباس فرم uniform به تن داشتند – جدی و تلخ در تردد بودند. در‌ حالی‌ که پیوریتن‌ها به هیچ‌ وجه افرادی عبوس و کهنه‌اندیش و مرتاض نبودند. برعکس، آنها خوب می‌خوردند، خوش‌پوش بودند و به خودشان خوب می‌رسیدند. برای مثال، جان اووِن وقتی به آکسفورد می‌رفت بسیار خوش‌پوش بود و با موهای آرایش‌شده، لباس مخمل و چرم می‌رفت. البته برخی مانند اوُوِن، زیاد نمی‌خوابید تا بتواند بیشتر مطالعه کند و کتاب بنویسد و این موضوع بعدها مشکلاتی برای سلامتی او به‌ وجود آورد. پس این تفکر درویش‌مآبانه و مرتاض‌گونه، دربارۀ این افراد صدق نمی‌کند.

پیوریتن‌ها، تشنۀ موعظۀ خوب بودند. لارنس چَدِرتون -Laurence Chaderton- یکی دیگر از پیوریتن‌ها که ۱۰۴ سال عمر کرد و از اولین اساتید دانشکدۀ عمانوئیل کمبریج و یکی از مترجمین نسخۀ کینگ جیمز کتاب‌ مقدس بود، عادت داشت ۲ ساعت بدون توقف موعظه کند. او یک‌بار از جماعت کلیسا برای ۲ ساعت موعظۀ بی‌وقفه، عذرخواهی می‌کند و اعضا فریاد می‌زدند که آقا به‌خاطر خدا ادامه بده!

پیوریتن‌ها ، ایمان‌داران را به عمل به ایمان انجیل‌محور دعوت می‌کردند. کلام خدا برای پیوریتن‌ها بسیار بسیار مهم و علت اتحاد آنها با یکدیگر بود. آنها عاشق کتاب‌ مقدس بودند و در پرستش، دعا، موعظه و همۀ زندگی، از آن استفاده می‌کردند. آنها اعتقاد داشتند که کتاب‌ مقدس قانون زندگی آنها است و به هیچ‌ چیزی جز تعالیم آن باور نداشتند. عاشق چیزهایی بودند که کلام را تجویز می‌کرد و متنفر از چیزهایی که آن را منع می‌کرد؛ به آنچه که کلام حکم می‌کرد، عمل می‌کردند، زیرا ارزش بسیار والایی برای کتاب‌ مقدس قائل بودند.

کتاب‌ مقدس برای آنها ارزشمندتر از زندگی‌شان بود و باور داشتند که تمام زندگی انسان باید طبق کلام خدا هر روز اصلاح گردد تا همیشه موجب جلال خدا شود. شعار معروف آنها این بود: «همۀ زندگی برای جلال خدا».

پیوریتن‌ها بر خلاف جدایی‎‌طلبان، کلیسای انگلستان را به توبه و قداست دعوت می‌کردند. پیوریتن‌ها دو گروه بودند؛ یکی معروف به پیوریتن‌ها Puritan و دیگری معروف به زائرین Pilgrim، که این زائرین در کل، صد نفر بودند که به اصلاح کلیسای انگلستان باور نداشتند و از پیوریتن‌ها جدا شدند. اما پیوریتن‌ها معتقد بودند که کلیسای انگلستان، کلیسایی واقعی است اما باید بیشتر اصلاح شود و ماندند تا آن را از درون اصلاح کنند.

گروه زائرین، در نهایت به آمریکا مهاجرت کردند و درگیر اتفاقات بسیار عجیبی شدند که تا حدودی تاریک، همراه با خشونت و جنگ با کواَکِرها Quakers – گروهی از پروتستان‌های مقیم آمریکا معروف به انجمن دوستان – است. کواَکِرها، بدون این که آگاهی درستی از بسیاری مسائل داشته باشند، پیوریتن‌ها را مورد سرزنش زیادی قرار دادند و به‌خاطر صد نفر، تمام پیوریتن‌ها را غیر منصفانه زیر سؤال بردند.

انتخاب روز شکرگزاری در آمریکا نیز توسط تعدادی از زائرین انجام شده است.

پیوریتن‌های انگلستان، همه‌ چیز را بر اساس مسیحیت می‌سنجیدند؛ زندگی، نوشیدن، پیدا کردن دوست، خوابیدن، غذا خوردن و… آنها معتقد بودند چیزی ‌که در کلام نیست، نباید انجام بشود.

پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

جمعیت معتقد پیوریتن‌ها به دلیل ۳ نیاز شکل گرفت:

  • نیاز برای موعظۀ کتاب‌مقدسی و تعلیم آموزه‌های اصلاح‌شده یا ریفورمد Reformed که در الهیات کالوین ریشه داشت.
  • نیاز برای دین‌داری کتاب‌مقدسی و فردی، که تأکیدش بر روی کار روح‌‌القدس در زندگی ایمان‌دار بود.

شاید تصور شود که کلیساهای پنتیکاستی و کاریزماتیک توجه بسیاری به روح‌‌القدس می‌کنند؛ در حالی‌ که این اصلاح‌گران و به‌خصوص پیوریتن‌ها بودند که تمام زندگی مسیحی را در عمل روح و با زندگی در روح، تعلیم می‌دادند.

  • نیاز برای بازسازی و ساده‌سازی مراسم کلیسایی برای پرستش خدای تثلیث.

پیوریتن‌ها، کالوینیست‌هایی بسیار جدی و با غیرت و مبشرین عالیِ خدا بودند که ضرورت نجات و نداشتن وقت را با ملایمت و پر از مهر، موعظه می‌کردند. بر روی ساختار کلیسا و تثلیث، محکم و عمیق؛ و بر پرستش، با هیجان و شوق؛ و در سیاست، حکیمانه رفتار می‌کردند.

پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

ارزش مهم پیوریتن‌ها برای ما

  • پیوریتن‌ها به ما می‌آموزند که چطور بین موعظه و تعلیم، تعادل درستی را حفظ کنیم.

آنان ابعاد نظری و فردی را در کنار ابعاد عینی و واقعی حفظ می‌کنند. به این معنا که، مسائل عینی و واقعیت، همیشه خوراک نظریات فردی هستند. ما یک واقعیت را می‌بینیم و دربارۀ آن نظر می‌دهیم. پس ریشۀ نظر فرد به آن موردِ عینی و واقعی مرتبط است و ریشۀ نظر ما دربارۀ یک موردِ واقعی است.

پیوریتن‌ها می‌گفتند: «اساس امنیت ایمان ما، ریشه در وعدۀ خدا دارد». اما این وعده‌ها باید در نظر فرد، بسیار واقعی باشند و توسط مدارکی که فرد، از فیض ‌و کار درونی روح‌‌القدس می‌بیند، تبدیل به ایمان بشود.

پیوریتن‌ها تعلیم می‌دهند که مسیحیت، حقیقتی است که توسط ذهن، درک و در قلب باور می‌شود. همچنین قدرت الهی خدا در نجات، با تجربۀ انسان مرتبط است که این نباید جدا بشود. هم عینی و واقعی است و هم یک اعتقاد فردی و تجربی؛ و این ‌دو با هم ‌هستند. اما تعادل بین این دو بسیار مهم است. کسانی ‌که بر روی اعتقاد فردی و نظر شخصی تأکید زیادی می‌کنند، دچار شریعت‌گرایی و لیگالیزِم می‌شوند؛ کسانی ‌که صرفا بر اساس وقایع عینی پیش می‌روند، دچار پیش‌فرض‌های اشتباه می‌شوند. تعادل بین حقیقت عینی کلام و برداشت و ‌‌تجربۀ فردی، بسیار مهم است.

پیوریتن‌ها بعد از حفظ تعادل بین ابعاد حقیقی و تجربی، بین حاکمیت مطلق خدا و مسئولیت انسان نیز به‌خوبی تعادل برقرار می‌کنند. تقریبا همۀ پیوریتن‌ها تأکید داشتند که هم حاکمیت خدا، کامل و مطلق است و هم انسان به‌طور کامل مسئول است. پیوریتن‌ها اعتقاد داشتند که حاکمیت مطلق خدا، باعث بطالت انسان نمی‌شود، بلکه انسان باید سخت بکوشد تا در نجات خود، در مسیر قداست رشد کند.

  • پیوریتن‌ها به ما می‌آموزند که “زندگی به‌وسیلۀ ایمان” است.

یکی از شعارهای پیوریتن‌ها این بود: «انجیل برای همۀ زندگی».

آنها سعی داشتند تا کلام خدا را در تمام قسمت‌های زندگی خود بسط بدهند. بنابراین، تعالیم آنها فقط در شکل موعظه از پشت منبر نبود،‌ بلکه به‌ شکل کاربردی ‌‌و عملی با پشتکار اجرا می‌شد که بخش اعظمی از این اعمال اجرایی، ایمان در راستای پیشبرد ملکوت خدا است. به همین دلیل، با مطالعۀ کتاب‌های آنها درمی‌یابیم که در بطن آن، بسیار کاربردی با زندگی مسیحی سر و‌ کار دارند و خدا و جلال او در رأس همه‌ چیز است.

پیوریتن‌ها، استاد الهیات میثاقی یا الهیات مبتنی‌بر عهد Covenant Theology بودند. به همین دلیل، بسیار متعهد بودند و خود را در تمام قسمت‌های زندگی، در یک عهد با خدا و کلام خدا می‌دیدند.

آنها کتب متعددی در زمینه‌های: چطور دعا کنیم؟ چطور دین‌دار باشیم؟ چطور گناه را بکشیم؟ چطور خانوادۀ خود را اداره کنیم؟ چطور سر کار و تفریح، خدا را جلال دهیم؟ چطور کودکان خود را تربیت کنیم؟ دارند.

پیوریتن‌ها بدون این که دچار قانون‌گرایی و شریعت‌مداری بشوند، به‌خوبی دربارۀ عملکرد انسان در امر قداست و جلال‌ دادن خدا در همۀ زندگی، تعلیم دادند و‌ خودشان نیز آن را زندگی کردند.

پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

۳ روش زندگی پیوریتن‌ها:

– استقامت و تاب‌آوری در مصیبت و سختی

– توبیخ و سرکوب غرور

– زندگی در دو دنیا در آنِ واحد

استقامت و تابآوری در مصیبت و سختی:

پیوریتن‌ها معتقد بودند که مصیبت و سختی، بر طبق تثنیه ۲:۸ برای “فروتنی”، طبق صَفَینا ۱۲:۱ برای “درس‌ دادن به ما” و طبق هوشع ۱۵:۵ برای “نزدیک‌ کردن ما به خدا” است.

آنها به‌درستی معتقد بودند که برای شراکت در جلال و قداست مسیح، باید در رنج مسیح هم شریک شد.

عبرانیان ۱۰:۱۲-۱۲ می‌گوید: «خدا برای خیریت خودمان ما را (با سختی) تأدیب می‌کند تا در قدوسیت او سهیم شویم. هیچ تأدیبی در حین انجام شدن، خوشایند نیست، بلکه دردناک است. اما بعد، برای کسانی ‌که به وسیلۀ آن تربیت شده‌اند، میوۀ آرامش و پارسایی به‌ بار می‌آورد».

توبیخ و سرکوب غرور:

سرکوب غرور برای پیوریتن‌ها، امری کتاب‌مقدسی بود. اکثر این افراد تحصیل‌کرده، محترم و متشخص بودند اما چون زندگی آنها بر مبنای کتاب‌ مقدس بود، می‌دانستند که خدا از غرور متنفر است، در حالی‌ که چنین جایگاهی اصولا افراد را درگیر غرور می‌کند. آنها معتقد بودند که غرور، اولین دشمن خدا است و در ابتدا هم غرور باعث سقوط از باغ عدن شد. غرور با همۀ گناهان متفاوت است. همۀ گناهان، ما را از خدا دور می‌کنند ولی ما با غرور، مستقیم به سمت خدا یورش می‌بریم. غرور، ما را بالای خدا می‌برد و در مقابل او قرار می‌دهد. چیزی ‌که در اشعیا دربارۀ گناه شیطان شنیدیم، که مغرور می‌شود ‌‌و می‌گوید که من تخت خود را بالای تخت خدا می‌گذارم.

غرور چیزی است که از زندگی دنیا تغذیه می‌شود تا بیشتر گردد، اما پیوریتن‌ها تعلیم می‌دهند که غرور هر روز باید کشته شود.

جاناتان اِدواردز – پیوریتن‌ آمریکایی و شاید آخرین آنها – بعد از ۲۰ سال جنگیدن با غرور می‌گوید، هنوز لایه‌هایی از غرور در من وجود دارد. او در کتابش، غرور را با پیاز مقایسه می‌کند که با برداشتن هر لایه، با لایۀ دیگری مواجه می‌شوی.

۳ راهکار برای غلبه بر غرور

– دیدن فروتنی مسیح در باغ جتسیمانی و در جلجتا

– شناخت عمیق از خدا و‌ جلال خدا

– درک ابهت مرگ و روز داوری و ابدیت

با نگاهی به فروتنی مسیح در جتسیمانی و جلجتا و ‌مقایسۀ این فروتنی با غرور انسانی، به‌ یقین دچار شرم می‌شویم که خدای خود را بر روی صلیب فروتن ببینیم ولی ما مغرور باشیم.

اشعیا ‌‌و ایوب هر دو ‌می‌گویند که شناخت عمیق از خدا، باعث می‌شود که ما مغرور نشویم. کسی که مغرور است خدا را نمی‌شناسد.

پیوریتن‌ها چه کسانی هستند؟

زندگی در دو دنیا در آنِ واحد:

پیوریتن‌ها به‌ویژه ریچارد بَکستر، در کتاب خود “آرامش ابدی مقدسین” اشاره می‌کند که چطور امید آسمان و جلال، می‌تواند زندگی اکنون ما بر روی زمین را کنترل و هدایت کند.

در حقیقت، این کتاب ۸۰۰ صفحه‌ای از بَکستر، بعد از کتاب بسیار معروف جان بانیان “سیر و سلوک زائر از این دنیا” که یک داستان تمثیلی است و بعد از کتاب‌ مقدس، پُر فروش‌ترین کتاب در دنیا می‌باشد، مهم‌ترین کتاب پیوریتن‌ها به شمار می‌آید. در این کتاب، ریچارد بَکستر نشان می‌دهد که چطور می‌شود در آنِ واحد در دو دنیا زندگی کرد؛ در این دنیا اما در سایۀ آینده‌ای پر جلال و‌ ابدی.

پیوریتن‌ها معتقد بودند مادامی‌که در این دنیا همانند یک زائرِ مسافر، سلوک می‌کنیم، باید آسمان و بهشت در چشمان ما دیده شود؛ یعنی باید همواره آن‌گونه که پولس در کولسیان باب ۳ می‌گوید به بالا نگاه کنیم و در آسمان بیندیشیم. جایی که خانۀ اصلی و ابدی ما است.

خوب زندگی‌ کردن و خوب‌ مردن برای پیوریتن‌ها، ریشه در شناخت خدا و امید جلال دارد.

پیوریتن‌ها ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال حضور داشتند اما به مرور دیگر نتوانستند برای تحصیل به کمبریج و آکسفورد بروند. به‌خاطر ادامه نداشتن تحصیلات آکادمیک، دیگر جایگزینی برای آنها پیدا نمی‌شد و رفته رفته کوچک‌تر و کمتر شدند و از طرفی دیگر بعضی از آنها به شاخه‌های مختلف پیوستند و در روندی آهسته، دیگر اثری از آنها یافت نشد. بسیاری معتقد هستند که جاناتان اِدواردز، آخرین پیوریتن‌ بود. نکتۀ بسیار مهم این است که پیوریتن‌ها چطور توانستند برای ۱۵۰ سال، با این قدرت پیش بروند و بتوانند تا این حد تاثیرگزار باشند. نهضتی که تمرکز آن بر روی قداست و جلال خدا بود.

در تاریخ مسیحیت، چنین جنبشی را که در آن عده‌ای برای قداست ‌و کلام خدا، این­‌گونه جدی و برای مدت ۱۵۰ سال مبارزه کند، در هیچ‌ کجا نمی‌بینیم.

نهضت پیوریتن‌ها در اوایل قرن هجدهم به پایان رسید اما میراث این ایمان و نوع زندگی آنها همچنان باقی است. تاثیر پیوریتن‌ها از انگلستان، به ایرلند و اسکاتلند و از آنجا به هلند، آلمان، آمریکا و سپس به همۀ دنیا رفت.

در۶۰ سال اخیر۸۰۰ جلد کتاب از پیوریتن‌ها، تجدید چاپ ‌و به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است.

بسیاری در قرن ۲۱ گمان می‌کنند که اساس پیوریتن‌ها، برگزیدگی و‌ گزینش بی‌قید و شرط خدا و یا تعلیم الهیات عهد، تغییر ساختار کلیسا و سیاست پارلمانی بوده است؛ اما اساس تعالیم پیوریتن‌ها، پارسا منشی، دین‌داری، قداست و شاگردی مسیح بود.

تعالیم پیوریتن‌ها را نمی‌توان در چند سطر خلاصه کرد. آنها صحبت‌هایی بسیار اساسی و کلیدی بر روی بسیاری از موضوعات الهیاتی و کتاب‌مقدسی دارند که بسیار وسیع و شگرف است.

این نوشته، توصیف اندکی پیرامون پیوریتن‌ها بود. به امید آن که این مختصر، موجب ترغیب شما برای مطالعه دربارۀ تعالیم و زندگی بسیار کاربردی و عمیق این افراد باشد.


نویسنده: نیما علیزاده

سایر مقالات

مقالات بیشتر

مطالب مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا