گناه چیست؟
این مقاله را گوش کنید
گناه زمانی به وجود آمد که آدم و حوا نااطاعتی کردند. پس گناه نااطاعتی و سرپیچی از حکم خدا است. ولی چرا این نااطاعتی گناه است؟ آیا میتوانست نباشد؟ نااطاعتی از خدا فقط باعث خشم او نمیشود و آیا او دوست دارد ما را اذیت کند؟
نااطاعتی ما را از رابطه درست با خدا خارج میکند. نااطاعتی (گناه) ما را از جایگاه اصلیمان دور میکند. جایگاهی که خدا در رابطه با خود برای ما مقرر میکند.
ما با عمل نااطاعتی (گناه)، خود را تعیینکننده این جایگاه میکنیم و خود را خدای خود میپنداریم. چون این جایگاه و تصمیم از آن خدا است. در واقع ما خدا را رد میکنیم و در رابطه، باعث ناهماهنگی و خودمحوری میشویم. ما برای اینکه با خدا در رابطه درست و سالم باشیم، باید ببینیم خدا چه ترتیبی را قرار داده است نه آنچه که ما دوست داریم. آدم و حوا فریفته آنچه به نظر ایشان نیکو منظر بود شدند و این ترتیب را به هم ریختند و گناه کردند و در نتیجه انسان از رابطه بیرون رانده شد و سقوط کرد.
گناه یعنی اینکه ما به نقطه یا همان هدفی که خدا تعیین کرده، نزنیم و به نقطهای دیگر که خود هدف قرار دادیم، بزنیم. برای همین ما از هدف، اراده و جلال خدا دور و قاصر میشویم (رومیان ۲۳:۳). گناه فقط یک عمل مثل دروغ، قتل و یا زنا نیست بلکه گناه یک قلمرو و سلطنت است که بر انسان حکمرانی میکند (رومیان ۱۲:۶-۱۴). عمل دروغ، دزدی، قتل، زنا و از این قبیل، صرفا اثرات سلطۀ گناه هستند. گناه ما را اسیر و بنده خود میکند و این اعمال از ما سر میزنند.
مثل ویروس سرماخوردگی که باعث تب، عطسه و بدندرد میشود. برای رهایی از تب و عطسه و مریضی باید از دست ویروس خلاص شد و برای رهایی از اعمال گناه باید از سلطۀ گناه خلاص شد. انسان نمیتواند خود از زیر سلطآ گناه بیرون بیاید. تنها راه خلاصی از آن مرگ است که آن نیز خود قدرت گناه است. پس چطور می توان از گناه و سلطۀ آن نجات یافت؟
تنها راهی که در زیر آسمان برای بشر مهیا شده تا بدان نجات یابد عیسی مسیح است. در هیچ کس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که ما میبایست با آن نجات یابیم (اعمال رسولان ۱۲:۴). ما باید میمردیم ولی مسیح بهخاطر رحمت، محبت و فیض بینهایت عظیم خود به جای ما روی صلیب میمیرد تا ما از سلطۀ گناه آزاد شویم.
اطاعت مسیح از ارادۀ خدا تا به روی صلیب (لوقا ۴۲:۲۲)، نااطاعتی انسان اولیه -آدم و حوا در پیدایش ۳- را خنثی میکند و رابطۀ از دست رفته را دوباره به جای خود باز میگرداند (برای مطالعۀ بیشتر: رومیان ۵). مسیحیت دین نیست تا ما را به راه راست هدایت کند، بلکه خود راه نجات است (یوحنا ۶:۱۴). اساس مسیحیت حول یک شخص و کار آن شخص میگردد که آن شخص مسیح است که با مرگ خود ملکوت خدا (یا همان رابطۀ صمیمی با خدا) را برای ما به ارمغان میآورد.
برای آزادی از سلطۀ گناه باید با ایمان به مسیح، در مرگ او شریک شویم تا مرگ او به حساب ما گذاشته شود. رومیان (۶:۶-۱۱) میگوید: «زیرا این را میدانیم که انسانیت کهنه ما با او مصلوب شد تا جسد گناه معدوم گشته، دیگر گناه را بندگی نکنیم. زیرا هر که مرد، از گناه مبرا شده است. پس هرگاه با مسیح مردیم، یقین میدانیم که با او زیست هم خواهیم کرد.
زیرا میدانیم که چون مسیح از مردگان برخاست، دیگر نمیمیرد و بعد از این موت بر او تسلطی ندارد. زیرا به آنچه مرد یک مرتبه برای گناه مرد و به آنچه زندگی میکند، برای خدا زیست میکند. همچنین شما نیز خود را برای گناه مرده انگارید، اما برای خدا در مسیح عیسی زنده».
آیا شما مسیح را دارید؟ آیا شما با مسیح مصلوب شدهاید؟ آیا خود را برای گناه، مرده و برای خدا، زنده میبینید؟
نویسنده: نیما علیزاده