دعا

این مقاله را گوش کنید
خیلی از انسانها به دعا معتقد هستند و بعضی هم، باوری به دعا ندارند. اما، این دعا چیست که امروزه حتی خیلی از انسانهایی که مذهبی نیستند و اعتقادی هم به خدا ندارند نیز در تنگناها و سختی، با کسی خارج از این جهان صحبت و از او درخواست کمک میکنند؟!
حقیقت این است که در سرشت انسان، حس خداجویی وجود دارد. رابطه انسان و خدا در دل، امری بسیار طبیعی است که هر انسانی میتواند با خالق خود به راحتی داشته باشد. جاناتان ادواردز، فیلسوف، الهیدان و واعظ قرن هجدهم، دعا را خیلی زیبا تعریف میکند. او میگوید:
«دعا بیان ایمان است که مثل نفس کشیدن میتواند بسیار طبیعی شکل بگیرد». اما این دعا چیست؟ چرا ما دعا میکنیم؟ آیا دعا واقعا موثر است؟ اگر چنین است باید چطور دعا کنیم؟ آیا راه و روش خاصی برای دعای موثر، وجود دارد؟ این مقاله، به اختصار سعی در این خواهد داشت تا به این سوالات بپردازد.
دعا چیست؟
اعتقادنامه وست مینستر دعا را اینچنین تعریف میکند: «دعا سپردن خواستههایمان به خدا در نام مسیح، برای چیزهای موافق اراده او، اعتراف به گناهانمان و تصدیق رحمتهای او با شکرگزاری است». در دعا قبل از هر سخنی یا درخواستی، روی زانوهای خود میرویم تا فقط در حضور این عظمت باشیم. دعا به نوعی بُهت ما در برابر اُبهت بیانتهای ذات الهی آفریننده و خدا است.
حیرت از هیبت جلال او که توام با ترس و احترام میباشد. دعا یک چالش و وظیفه است. ولی همزمان خوشایند و لذتبخش است. دعا مثل یک رابطه صمیمانه با یک دوست است. دعا هم عقلانی و هم درونی و قلبی است، و بر اساس حقایق و واقعیتهای الهی است که همزمان قلب ما را عمیقا درگیر میکند.
دعا را میتوان مصاحبت و گفتگو با خدای هستی تعریف کرد. زمانی که ما، خدا را مخاطب قرار میدهیم و در ذهن خود بر او متمرکز هستیم. دعا عامل برقراری اراده خدا در جهت جلال او است. وقتی دعا اینچنین درک شود که برای جلال خدا است، آن زمان اهمیت دعا در زندگی مسیحی بیشتر مشخص میشود.
بسیاری از ما مسیحیان، دعا را آنطور که باید، جدی نمیگیریم و به راحتی توانایی صحبت کردن با خدا را نادیده میگیریم. شاید تعریف دعا برای خیلی از مسیحیان صرفا مطالبه و درخواست چیزی باشد و فقط هر زمانی که مطالبهای بوده، دعایی هم بوده است.
چرا دعا میکنیم؟
قبل از اینکه ما دعایی بکنیم، خدا میداند ما به چه چیزی احتیاج داریم. در حقیقت خدایی که محدود به زمان نیست، به نوعی تمام احتیاجات ما را از قبل دیده و طبق ارادهاش، تدارکات لازم را دیده است. پس اگر خدا همه چیز را میداند، چرا ما دعا میکنیم؟ آیا دعا میکنیم تا اراده خدا را عوض کنیم؟ آیا دعا میکنیم زیرا اتفاقاتی که باید رخ بدهند، بدون دعای ما رخ نمیدهند؟ یا صرفا برای دل خودمان دعا میکنیم؟ آگوستین میگوید که در جهان هستی، هیچ چیز خارج از اراده خدا انجام نمیشود و خدا همه چیز را مقدر میکند.
این حقیقت به این معنا نیست که انسان در برابر اعمالش مسئولیتی ندارد. ولی این سوال پیش میآید که اگر همه چیز دست خدا است پس دیگر چرا باید دعا کرد؟ آیا دعا چیزی را عوض میکند؟ دعا ریشه در ماهیت خدا و سرشت ما دارد. ما دعا میکنیم به این دلیل که حکم خدا به ما است. خدا از ما خواسته تا دعا کنیم و این یک امر دستوری و لازم الاجرا است. در افسسیان فصل ۱۸:۶ پولس میگوید: «در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همه مقدسین دعا کنید».
همچنین، در کلام خدا میبینیم که دعا نه تنها لازم است بلکه موثر هم است. یعقوب ۲:۴ می گوید: «ندارید چون نمیطلبید» و در یعقوب ۱۶:۵میگوید: «دعای مرد عادل قوت بسیار دارد». جان کلوین میگوید: «دعای ما خدا را از خواب بیدار نمیکند تا به صدای ما گوش دهد و یا حواس خدا را به سمت ما جلب کند. دعا قبل از هر چیزی برای ما است و برای ما منفعت دارد. دعا خدا را عوض نمیکند بلکه شخص دعاکننده را عوض میکند». در وهله اول، کلوین میگوید که دعا باعث میشود تا قلب ما از آتش اشتیاق برای خدا پُر شود تا او را محبت و خدمت کنیم.
در وهله دوم، او میگوید که دعا باعث میشود که هیچ زمانی یادمان نرود که همه چیز را از دست خدا گرفتهایم و همیشه آماده شکرگزاری خواهیم بود. به یاد داشته باشیم که دعا مثل بقیه موارد در مسیحیت، قبل از اینکه صرفا برای ما باشد، برای جلال خدا است. ولی حقیقت این است که همزمان، وقتی خدا جلال مییابد ما نیز به عنوان فرزندان او، برکت میگیریم. بنابراین ما برای جلال خدا دعا میکنیم و همچنین دعا میکنیم تا از دست او برکت و منفعت دریافت کنیم. بنابراین دعا کردن یک موهبت است.
زیرا میتوانیم در حضور خدا برویم و او را جلال دهیم و مبارک شویم. این تفکر که چون خدا همه چیز را می داند، پس چرا دعا کنیم؟ به این طرز فکر برمیگردد که دعا را محدود به درخواست و تضرع کرده باشیم. در صورتیکه ما در دعا، خدا را پرستش، اعتراف و شکرگزاری میکنیم و او را جلال میدهیم. دعا یک بُعدی نیست؛ دعا یک رابطه، بین دو شخصیت خدا و انسان است. در این رابطه، با وجود اینکه خدا میداند ما چه چیزی میخواهیم، اما این مصاحبت را امری لازم برای عمق رابطه و مشارکت میداند.
ما در دعا، این امکان را داریم تا با خدای آسمان و زمین دردودل کنیم. ما در بسیاری موارد از دردودل یکدیگر باخبر هستیم ولی همچنان دوست داریم با هم حرف بزنیم و آنچه در فکرمان است را در یک مصاحبت بیان کنیم. دعا نیز همینطور است. دعا همچنین برای تقویت ایمان ما و رشد در وابستگی ما به خدا، نقش مهمی دارد. ما دعا نمیکنیم تا به خدا دانشی از احتیاجاتمان بدهیم و یا او را از آنها مطلع کنیم. دعاهای ما اطلاعرسانی نیست بلکه اخباری هستند؛ یعنی به جای اینکه خدا را از چیزی مطلع کنیم، به او درباره چیزی که از پیش مطلع بوده است، خبررسانی میکنیم.
بنابراین دعا در وهله اول، برای جلال خدا و بعد برای منفعت ما است. ویلیام فیلیپ در کتاب خود «چرا دعا می کنیم»، دلیل دعا کردن را به طور خلاصه، در ذات خدا و سخنگو بودن خدا در ارتباط با ما، به عنوان فرزندان او تعریف میکند تا بر اساس ذات خدا و حاکمیت مطلق او، با خدا در روح، در دعا مصاحبت داشته باشیم نه به عنوان امری اجباری. ویلیام فیلیپ، در کتاب خود -این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده و به رایگان در دسترس عموم است- چهار دلیل را برای دعا کردن مطرح میکند:
۱. دعا میکنیم زیرا خدا، خدای سخنگو است.
۲. دعا میکنیم زیرا، فرزندان خدا هستیم.
۳. دعا میکنیم زیرا خدا، خدای حاکم مطلق است.
۴. دعا میکنیم زیرا، روح خدا را داریم.
نکته مهم دیگر درباره دعا کردن این است که چون خدا، خدایی است که میشنود (مزمور ۲:۶۵، یوحنا ۳۱:۹، اول پطرس ۱۲:۳، اول یوحنا ۱۵:۵، ارمیا ۱۳-۱۲:۲۹). این حقیقت برای انسان عاجز و در گناه، بسیار حائز اهمیت است که بداند خداوند بلند مرتبه، خدایی است که میشنود. در ابتدا، این امر، فیض عظیم خدایی را نشان میدهد که بدون داشتن احتیاج به رابطه با انسان خاکی، از سخاوتمندی خود به او متمایل شده تا او را بشنود.
خداوند در دعا، خود را به عنوان کسی که برای شنیدن و اجابت انسان روی تخت رحمت نشسته است، معرفی میکند. اینکه خداوند، خدایی است که میشنود، اساسا این امکان را برای انسان فراهم می کند تا برای مصاحبت در دعا به حضور او وارد شود. اگر خداوند نمیشنید و یا مایل به شنیدن صحبتهای ما نبود، دعا و رابطهایی هم نبود. اینکه خدا میشنود دو مفهوم دارد. اول اینکه، خدا پذیرای صحبتهای ما است و از این مصاحبت خوشنود میشود.
زیرا در این دعاها است که ما اعترافات، پرستشها و تمناهای خود را به حضور او می بریم. در این دعاها است که ما نام او را بلند میکنیم و جلال میدهیم؛ در این دعاها است که ما او را احترام میکنیم. دوم اینکه، خدا وقتی میشنود و عمل می کند؛ او نه فقط پذیرای صحبتهای ما است و این مصاحبت را دوست دارد، بلکه طبق آنچه میشنود، عمل میکند و فیض و رحمت خود را از این طریق بر ما جاری میسازد. بنابراین اینکه خداوند میشنود، امری مهم است و جای بسی شکرگزاری دارد.
آیا دعا تاثیر دارد؟
دعا هیچوقت فکر خدا را تغییرنمیدهد، چون خداوند نقشه خود را در کمال حکمت ریخته و دلیلی برای تغییر نیست؛ شاید ما فکر کنیم میتوانیم راه بهتری به خدا پیشنهاد کنیم که خندهدار است؛ اما دعا در نقشه خدا نقش مهمی را ایفا میکند (یعقوب ۵ آیات ۱۶ تا ۱۸). خداوند طبق اراده خود عمل میکند و دعاهایی که طبق اراده او باشند، محقق میشوند. در اصل فکر خدا تغییر نمیکند بلکه ما طبق اراده خدا دعا کردهایم. خدا خیلی چیزها برای ما آماده کرده است که با دعا کردن آنها را دریافت خواهیم کرد ولی ما باید برای دریافت آنها دعا کنیم.
در کلام خدا میبینیم که خدا به دعا واکنش نشان میدهد. موسی برای غذا و آب اسرائیل دعا کرد (خروج ۱۵ و اعداد ۱۱)، حنا برای یک بچه دعا کرد (اول سموئیل ۱)، ایلیا برای خشکسالی و بعد برای باران دعا کرد (اول پادشاهان فصل ۱۸ و ۱۹) و نمونههای دیگر را میبینیم. همه این اتفاقات را خدا از پیش درنظر داشت و اراده او بود تا انجام شوند. اما خدا از طریق دعا، خواستههای آنها را عملی کرد. اگر آنها دعا نمیکردند، اجابت دعایی هم دریافت نمیکردند و این اتفاقات هم رخ نمیداد. ما نباید تصور کنیم که خدا آنچه میخواهد به ما بدهد را به هر حال میدهد و نیازی به دعا نیست.
سهم ما، دعا است و سهم خدا، انجام اراده خود در زمانبندی خود است؛ زیرا که برای هر چیز نزد خدا زمانی است (کتاب جامعه ۱:۳). واقعیت این است که اگر ما جواب تمام دعاهایمان را بگیریم برای ما خطرناک خواهد بود. من خواستهها و دعاهایی دارم که بعدها خودم از آنها پشیمان میشوم و از اینکه دعای من تحقق نیافته، خوشحال هستم. دعای من میتواند به ضرر من و یا دیگران باشد، بنابراین اینکه همه دعاهای من جواب ندارد، مطلب مثبتی است تا منفی. خیلی از مسائلی که من برای آنها دعا میکنم، هنوز آماده دریافت آنها نیستم، به خصوص در ارتباط با مسائل روحانی و خدمتی؛
برای مثال، من دعا میکنم تا خداوند خدمتی بزرگ به من بدهد، بدون اینکه بدانم هنوز آماده چنین خدمتی نیستم. دعای صحیح این است که همواره اراده خدا را بطلبیم و بیشتر از خدا درخواست کنیم تا قبل از اجابت دعا، ما را آماده کند. این مهم است که بدانیم دعای فرزندان خدا که در نام مسیح است، شنیده میشود و موثر است. ولی این تفکر اشتباه است که خدا باید همه دعاهای ما را پاسخ دهد. بسیاری افراد به متی ۷:۷ استناد میکنند که میگوید: «بخواهید که به شما داده خواهد شد». در این آیه، منظور عیسی، مستجاب شدن همه خواستهها نیست و با خواندن کل قسمت، پی میبریم که خدا هر دعایی را جواب نمیدهد.
برای مثال در همان متی ۷ آیه ۱۱ عیسی میگوید: «چقدر بیشتر پدر شما که در آسمان است به آنان که از او بخواهند، هدایای نیکو خواهد بخشید». یعنی خدا چیزهای نیکو را به ما میدهد نه بد، حتی اگر از روی عدم دانش برای آنها دعا کنیم. پس اجابت شرایطی دارد و در این آیات، صرفا طلبیدن و دریافت، مدنظر نیست. برای مثال، یحیی تعمیددهنده به زندان میافتد و علىرغم دعای دوستان و شاگردانش، کشته میشود. ولی در مورد پطرس در اعمال رسولان فصل ۱۲ میبینیم که دعا اجابت میشود و او معجزهآسا آزاد میشود. خداوند طبق اراده خود، بهترین را به ما میدهد و باید به او اعتماد کنیم.
طریق درستِ دعاکردن چیست؟
دعای مسیحی شکل خاصی ندارد. در دعای مسیحی، اجباری برای زانوزدن و یا بلندکردن دست نیست. دعا نیاز به کلمات تاثیرگذار و انتخاب واژههای درست نیست. دعا رابطهای از درون انسان خاکی است که او را به قلب خدا وصل میکند. ولی باید درنظر داشت که دعاکردن باید با نظم باشد و ما باید روزانه زمان مشخصی را برای دعا بگذاریم. در عین سادگی، این موضوع برای بیشتر مسیحیان سختترین کار است و اکثریت این را فراموش میکنند. چند نکته مهم که باید در مورد دعا بدانیم:
۱. دعا، تکریم خدا میباشد و این زمانی است که ما با قلبی متواضع و با احترامی بسیار زیاد، در حضور خدا ادای ادب میکنیم و او را تکریم و گرامی میداریم؛ چون ما در حضور خدا هستیم!
۲. دعا، داشتن قلبی معترف به گناه و حس احتیاج برای توبه است. چون ما در حضور خدای مقدس هستیم!
۳. دعا، فروتنی و اعتماد به خدا است. ما در دعا به خدا ایمان داریم نه به خود، زیرا ما به او وابسته هستیم. دعای شخص مغرور و متکبر ثمری ندارد.
۴. دعا، داشتن امید در خدا است. ما در دعا به خدا امیدواریم که در ما از طریق روحالقدس کار کند و طبق اراده خود در زندگی ما عمل کند.
دعای ربانی، نمونهای است که مسیح به شاگردانش در اناجیل میدهد و الگویی برای دعای مسیحی است. اما خدا ما را در دعا طبق کلام هدایت میکند. هرجا در مسیحیت صحبت از دعا میشود به دعای ربانی اشاره میشود. به طور خلاصه، دعای ربانی را میتوان به چهار قسمت تقسیم کرد: ستایش، اعتراف، شکرگزاری و تمنا.
۱. به رسمیت شناختن قداست و عظمت خدای پدر است که همراه با پرستش و ستایش اُبهت و جلال او است. چیزی شبیه مزمور ۸ که سراسر، ستایش شکوه خدا است.
۲. انجام مشخصه بارز یک مسیحی که همانا اعتراف گناه به خدا و یکدیگر میباشد. دلیل این اعتراف، دریافت بخشش بیشتر از آنچه روی صلیب دریافت کردیم، نیست. اعتراف به گناه، مشخصه کسی است که در نور و راستی راه میرود و نشانه فروتنی در برابر خدا است. مزمور ۴۱ نمونهای از این اعتراف است.
۳. شکرگزاری به عنوان یک عمل طبیعی در برابر کارهایی که خدا برای ما انجام داده است. مزمور ۹ می گوید: «همه شگفتیهای تو (خدا) را بیان می کنم».
۴. دعای ربانی، تمنا و تضرع و یا همان درخواست است. این نوع تضرع در دعا، پیش از اینکه خواهان اجابت دعا باشد، نشان دهنده توکل به وعده خدایی است که وعده داده تا نان روزانه ما را به ما میدهد و یا ما را از شریر میرهاند. این نوع تمنا و درخواست، وابستگی ما را به خدا نشان میدهد زیرا حقیقتا ما بدون خدا و برکت و فیض روزانه او، هیچ نمیتوانیم کرد.
دعای ربانی، برای ما الگو است و نیاز به تکرار دقیق آن نیست. ما در دعا میتوانیم فقط به یک قسمت یا بیشتر بپردازیم. گاهی فقط در دعا اعتراف و یا شکرگزاری کنیم و یا همه این قسمتها را در دعا بیان کنیم؛ ولی هرطور که دعا کنیم، قلب ما در دعا مهم است زیرا خدا بهدنبال قلب ما است.
خاتمه
امروزه بسیاری از مسیحیان دعا نمیکنند؛ قلب این افراد یا به دلیل کمی ایمان و یا به دلیل نداشتن درک صحیح از دعا و یا خدا، نسبت به خدا در سکوت است و مصاحبتی که خدا به آن امر کرده انجام نمیشود. آیا از دعا کردن خجالت میکشیم؟ آیا به اهمیت دعا شک داریم؟ آیا باور نداریم که خدا میشنود؟ آیا فکر میکنیم خدا توجهی به دعاهای ما ندارد؟ به هر دلیلی که در زندگی مسیحی دعا نیست، نمایانگر باور درونی و مقدار ایمان آن شخص به خدا و کلام او است.
دعا راهی برای جلای روح ما است؛ دعا راهی برای رابطه داشتن با خدا برای رشد در شناخت او است؛ دعا راهی برای شراکت با خدا است؛ دعا راهی برای خالی کردن قلبی است که در دنیا پر از بطالت شده و راهی است برای پر شدن ذهن با آنچه در آسمان است؛ دعا راهی برای مقابله با گناه و حربههای شیطان است؛ دعا راهی برای تقویت جان در حضور خدایی است که منشا تمام نیکوییها است. دعا عملی فروتنانه در حضور چنین خدایی است؛
دعا فریادی آرام در برابر خدایی است که عمق درون ما را از طریق روح میبیند. دعا راهی است که ما میفهمیم که خدا نیستیم و به عجز خود، پی میبریم؛ در دعا، به عظمت خدا بیش از پیش پی میبریم؛ دعا واکنش ما به فیض خدا است. ما دعا میکنیم چون خدا را میشناسیم؛ ما دعا میکنیم چون زیبایی خدا را میبینیم و خواهان ستایش او هستیم. پس در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین، بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همه مقدسین دعا کنید.
جلال از آن خداست. آمین
نویسنده: نیما علیزاده