او جرات کرد با پاپ مخالفت کند

او جرات کرد با پاپ مخالفت کند
مارتین لوتر (۱۴۸۳–۱۵۴۶)
۳۱ اکتبر ۲۰۱۹
یکی از مسائل مهمی که توسط اصلاحات – بهویژه توسط مارتین لوتر – دوباره احیا شد این بود که کلام خدا در قالب یک کتاب، یعنی کتاب مقدس به دست ما میرسد. لوتر این حقیقت قدرتمند را درک کرد: خدا تجربۀ نجات و قداست را از نسلی به نسل دیگر به وسیلۀ کتاب الهامشده حفظ میکند، نه به واسطۀ اسقفی در روم.
خطر حیاتبخش در عین حال تهدیدکنندۀ اصلاحات، رد کردن پاپ و شوراها به عنوان مرجع خطاناپذیر و نهایی کلیسا بود. یکی از مخالفان سرسخت لوتر در کلیسای روم، سیلوِستر پریاِریاس[1]، در پاسخ به اعلامیۀ ۹۵ مادهای لوتر نوشت: «کسی که آموزۀ کلیسای روم و پاپ روم را به عنوان یک قاعدۀ ایمانی خطاناپذیر نمیپذیرد و از آن پیروی نمیکند – که حتی کتاب مقدس هم قدرت و اقتدارش را از آن کسب میکند – مرتد است» (لوتر: مردی بین خدا و شیطان، ۱۹۳). به عبارت دیگر، کلیسا و پاپ منبع معتبر نجات و کلام خدا هستند و کتاب، یعنی کتاب مقدس، موضوعی ثانویه و فرعی است.
هایکو اُبِرمَن[2]، زندگینامهنویس، نوشته است: «چیزی که در مورد لوتر موضوعی جدید محسوب میشود، مفهوم اطاعت مطلق از کتاب مقدس در برابر هر مقامی است، خواه پاپ یا شورا باشد» (لوتر، ۲۰۴). این کشف دوبارۀ کلام خدا بالاتر از تمام قدرتهای زمینی، لوتر و کل اصلاحات را شکل داد. اما مسیر لوتر برای کشف دوباره، مسیری پرپیچوخم بود که با یک طوفان رعد و برق در سن ۲۱ سالگی آغاز شد.
راهب ترسو
در تابستان ۱۵۰۵، تجربهای مانند تجربۀ پولس رسول در راه دمشق برای او اتفاق افتاد. لوتر در راه بازگشت به خانه از دانشکدۀ حقوق در روز دوم جولای بود که در میان یک طوفان رعد و برق گرفتار شد و صاعقهای او را بر زمین انداخت. او فریاد زد: «به من کمک کن، مریم مقدس! من راهب خواهم شد» (لوتر، ۹۲). او نگران جان خودش بود و نمیدانست چگونه در انجیل امنیت جانش را بیابد. بنابراین او بهترین جایی که به ذهنش رسید را انتخاب کرد: صومعه.
با وجود نارضایتی پدرش، پانزده روز بعد لوتر تحصیلات حقوقیِ خود را رها کرد و به عهد خود وفا نمود. او دروازۀ صومعۀ زاهدان آگوستین در اِرفورت[3] را کوبید و از رئیس صومعه خواست که او را بپذیرد. بعدها او گفت که این انتخاب یک گناه فاحش بود و «پشیزی ارزش نداشت»، زیرا برخلاف خواست پدرش و از روی ترس انجام شده بود. سپس اضافه کرد: «اما خداوند مهربان چه خیرتی از آن برای من به وجود آورده است!» (لوتر، ۱۲۵).
«کتاب مقدس برای لوتر مهمتر از همۀ پدران و مفسران شده بود.»
ترس و لرز در تمام سالهای اقامت لوتر در صومعه او را فرا گرفت. برای مثال، در اولین مراسم عشای ربانی که دو سال بعد شرکت کرد، چنان در فکر عظمت خدا غرق شد که نزدیک بود از صومعه فرار کند. رئیس صومعه او را متقاعد کرد که ادامه دهد. اما این حادثه در زندگی لوتر اتفاقی بیارتباط با دیگر وقایع نبود. لوتر بعدها این سالها را به یاد آورد: «اگرچه به عنوان یک راهب بیعیب زندگی میکردم، اما احساس میکردم که در برابر خدا گناهکار هستم و وجدانی بسیار آشفته دارم. نمیتوانستم باور کنم که خدا نیز از رضایت قلبی من خشنود است» (مارتین لوتر: برگزیدههایی از آثار او، ۱۲).
لوتر تا بیست سال دیگر مجرد بود – آنگاه با کاترینا فون بورا[4] در ۱۳ ژوئن ۱۵۲۵ ازدواج کرد؛ که یعنی او تا ۴۲ سالگی به عنوان یک مرد مجرد با وسوسههای جنسی زندگی میکرد. او گفت: «اما در صومعه من به زنان، پول یا دارایی فکر نمیکردم. در عوض قلبم میلرزید و نگران این بودم که آیا خدا فیض خود را به من عطا خواهد کرد یا خیر» (لوتر، ۱۲۸). اشتیاق پایانناپذیر او این بود که سعادت فیض خدا را درک کند. او گفت: «اگر میتوانستم باور کنم که خدا از من عصبانی نیست، از خوشحالی روی پاهایم بند نمیشدم» (لوتر، ۳۱۵).
خبر خوش: عدالت خدا
در سال ۱۵۰۹، مافوق و مشاور و دوست صمیمی لوتر، یوهانس فون اِشتائوپیتز[5]، به لوتر اجازه داد تا تعلیم کتاب مقدس را آغاز کند. سه سال بعد، در ۱۹ اکتبر ۱۵۱۲، در سن ۲۸ سالگی، لوتر مدرک دکترای خود را در الهیات گرفت و فون اشتائوپیتز کرسی الهیات کتاب مقدس در دانشگاه ویتنبرگ را به او سپرد که لوتر تا پایان عمر آن را حفظ کرد.
هنگامی که لوتر شروع به خواندن، مطالعه و تعلیم کتاب مقدس از زبانهای اصلی کرد، وجدان پریشان او در اعماق قلبش میجوشید؛ بهویژه هنگامی که با عبارت «عدالت خدا» در رومیان ۱:۱۶-۱۷ روبهرو شد. او نوشت: «من از جملۀ “عدالتی که از آنِ خداست” متنفر بودم، چرا که طبق عادت و استفادۀ همۀ معلمان، به من آموخته شده بود که این عبارت را به صورت فلسفی در مورد عدالت رسمی یا فعال خدا درک کنم، به همان شکلی که آنها میگفتند؛ اینکه خدا مطابق آن عادل است و گناهکار ناعادل را مجازات میکند» (گزیده، ۱۱).

اما ناگهان، همانطور که او بر متن رومیان کار میکرد، تمام نفرت لوتر از عدالت خدا به محبت تبدیل شد. او به یاد میآورد:
سرانجام، به رحمت خدا، با تعمقهای شبانهروزی، به متن این کلمات توجه کردم؛ یعنی: «در انجیل، آن پارسایی که از خداست به ظهور میرسد، که از آغاز تا به انجام بر پایۀ ایمان است. چنانکه نوشته شده است: “پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.”» آنجا شروع کردم به درک این موضوع (که) عدالت خدا آن چیزی است که شخص عادل با عطیۀ خدا، یعنی با ایمان، با آن زندگی میکند و به این معناست: عدالت خدا به وسیلۀ انجیل آشکار میشود؛ یعنی عدالت غیرفعال که خدای مهربان از طریق ایمان ما را عادل میسازد، چنانکه نوشته شده است: «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.» اینجا احساس کردم که دوباره متولد شدهام و دروازههای آسمان به روی من باز شدهاند… و با محبتی به بزرگی همان تنفری که پیشتر از کلمۀ «عدالت خدا» داشتم، شیرینترین کلمهای که یافته بودم را تمجید کردم. بنابراین آن بخش در رسالۀ پولس برای من به معنای واقعی دروازۀ ورود به آسمان بود. (گزیدهها، ۱۲).
ایستادن روی کتاب
از نظر لوتر، اهمیت مطالعۀ کتاب مقدس آنچنان با کشف خبر خوش حقیقی توسط او درهمآمیخته بود که هرگز نمیتوانست مطالعۀ کتاب مقدس را چیزی جز بخشی بسیار مهم و حیاتبخش و تاریخساز قلمداد کند. مطالعۀ کتاب مقدس دروازۀ او به انجیل و اصلاحات، و نیز به سوی خدا بود. شناخت امروزی ما آنقدر در مورد حقیقت و کلام بدیهی است که بهسختی میتوانیم تصور کنیم لوتر برای دستیابی به حقیقت و حفظ دسترسی مداوم به کلام خدا چه بهایی را پرداخت نمود. مطالعۀ کتاب مقدس خیلی مهم بود. زندگی او و حیات کلیسا به آن بستگی داشت. و به این ترتیب، لوتر بیش از آنچه که اکثر ما تصور کنیم، کتاب مقدس را مطالعه نمود و موعظه کرد و آثاری را به نگارش درآورد.
«یک عامل ضروری برای درک کتاب مقدس، رنج بردن در مسیر عدالت است.»
لوتر شبان کلیسای شهر ویتنبرگ نبود، اما با دوست شبان خود، یوهانس بوگِنهاگِن[6]، در موعظهها شریک بود. سوابق گواهی میدهند که او تا چه حد خودش را وقف موعظۀ کتاب مقدس کرده بود. به عنوان مثال، در سال ۱۵۲۲، ۱۱۷ موعظه و سال بعد ۱۳۷ موعظه ایراد کرد. در سال ۱۵۲۸ در حدود ۲۰۰ بار موعظه کرد و ما ۱۲۱ موعظه از او را در سال ۱۵۲۹ داریم. پس میانگین آن چهار سال، هر دو روز و نیم یک موعظه بود و همۀ آن موعظهها از مطالعۀ دقیق و منظم ناشی شدند.
او به شاگردانش گفت که مفسر باید با یک گذرگاه دشوار به گونهای رفتار کند که موسی با صخرهای در صحرا رفتار کرد، وقتی که با عصای خود بر آن کوبید تا برای قوم تشنهاش از سنگ آب جوشید (لوتر، ۲۲۴). به عبارت دیگر، به متن کتاب مقدس رجوع کنید تا سیرآب شوید. او در ارتباط با مکشوف شدن متن رومیان ۱:۱۶-۱۷ نوشت: «بهشدت به پولس توسل جستم» (برگزیدهها، ۱۲). انگیزۀ بزرگی در این توسل جستن بر متن کتاب مقدس وجود دارد: «انجیل چشمۀ شگفتانگیزی است: هرچه بیشتر از آن بردارید و بنوشید، تشنهتر خواهید شد» (آنچه لوتر میگوید: برگزیدهها، ج ۱، ۶۷).
این همان چیزی است که مطالعۀ کتاب مقدس برای لوتر محقق کرد؛ او متنی را از کتاب مقدس بر میگرفت و مواجهۀ او با متن همانطور بود که یعقوب وقتی فرشتۀ خداوند را گرفته بود به او گفت: «تا مرا برکت ندهی نمیگذارم بروی.» من کلام خدا را در این متن برای جان خود و برای کلیسا خواهم شنید و خواهم شناخت! (ر.ک پیدایش ۳۲:۲۶). چنین بود که او به معنای «عدالت خدا» در زمینۀ عادلشمردگی پی برد و چنین بود که او بارها و بارها سنت و فلسفه را در هم شکست. لوتر یک سلاح داشت که با آن انجیل را از فروش در بازارهای ویتنبرگ باز داشت: کتاب مقدس. او صرافان (فروشندگان آمرزشنامه) را با تازیانۀ کلام خدا بیرون کرد.

به او تهمت زده و او را اذیت کردند
مطالعه تنها عاملی نبود که درهای کلام خدا را به روی لوتر باز کرد. رنج هم چنین نقشی را برای او داشت. سختیها برای لوتر با زندگی او درهمتنیده شده بودند. به خاطر داشته باشید که از سال ۱۵۲۱ به بعد، لوتر تحت ممنوعیت امپراتور زندگی میکرد. امپراتور شارل پنجم گفت: «تصمیم گرفتهام همه چیز را علیه لوتر بسیج کنم: امکانات سرزمینهای اصلی و قلمروهایم، دوستانم، بدنم، خونم و جانم» (لوتر، ۲۹). ریختن خون او در هر جایی مجاز اعلام شده بود، به جز جایی که شاهزادۀ او یعنی فرِدریک از خاندان ساکسونی[7] از او محافظت میکرد.
او تهمتهای بیامان از ظالمانهترین انواع آن را تحمل کرد. یکبار نوشت: «اگر شیطان نمیتواند کاری برخلاف تعالیم انجام دهد، به شخص حمله میکند، دروغ میگوید، تهمت میزند، لعن و نفرین میکند و به او طعنه میزند. درست همانطور که بِعِلزِبول پاپیستها با من کرد، وقتی نتوانست انجیل مرا مغلوب کند، نوشت که من توسط شیطان تسخیر شدهام، نطفۀ شیطانی بودهام، مادر محبوبم فاحشه و خدمتکار حمام بوده است» (لوتر، ۸۸).
او از نظر جسمی از سنگ کلیه و سردردهای طاقتفرسا همراه با وزوز در گوشها و عفونت گوش و یبوست و بواسیر فلجکننده رنج میبرد. «من تقریبا جانم را تسلیم کردهام و اکنون، غرق در خون، هیچ تسکینی پیدا نمیکنم. زخمی که چهار روز طول کشید تا شفا یابد، بلافاصله دوباره باز میشود» (لوتر، ۳۲۸).
دعا کردن، تعمق کردن و مصیبت
با این حال و با تدبیر الهی، این رنجهای مضاعف لوتر را نابود نکردند، بلکه او را به یک الهیدان تبدیل نمودند. او در مزمور ۱۱۹ متوجه شد که مزمورنویس برای درک کلام خدا فقط دعا و تامل نمیکند. او برای درک آنها متحمل مصیبت نیز شده است. مزمور ۱۱۹:۶۷ و ۷۱ میگوید: «پیش از آنکه مصیبت بینم، رَه به خطا میپیمودم، اما اکنون کلام تو را نگاه میدارم…مرا نیکوست که مصیبت دیدم، تا فرایض تو را فرا گیرم.» یک کلید ضروری برای درک کتاب مقدس، رنج بردن در مسیر عدالت است.
«کشف مجدد اقتدار کلام خدا که بر تمام قدرتهای زمینی مسلط است، لوتر و کل اصلاحات را شکل داد.»
بنابراین، لوتر گفت: «من میخواهم بدانید که چگونه الهیات را به روش صحیح مطالعه کنید. من خودم این روش را عملی کردهام… در اینجا شما سه قانون را خواهید یافت. آنها به طور مکرر در سرتاسر مزمور ۱۱۹ مطرح میشوند و به این ترتیب اجرا میشوند: Oratio، meditatio، tentatio (دعا، تعمق، مصیبت). و مصیبت را «سنگ محک» نامید. (این قوانین) به شما میآموزند که نه تنها بدانید و بفهمید، بلکه همچنین تجربه کنید که کلام خدا چقدر درست، چقدر حقیقی، چقدر شیرین، چقدر دوستداشتنی، چقدر قدرتمند و چقدر آرامشبخش است: این حکمت برتر است» (آنچه لوتر میگوید، ج ۳، ۱۳۵۹-۶۰).
او ارزش آزمایشها را بارها و بارها در تجربۀ خود ثابت کرد. او میگوید: «به محض اینکه کلام خدا از طریق شما شناخته شد، ابلیس شما را آزار خواهد داد، از شما یک متخصص واقعی (الهیاتی) خواهد ساخت و با وسوسههای خود به شما خواهد آموخت که کلام خدا را جستوجو کنید و دوست بدارید. در مورد خودم… از پاپیستها سپاس فراوان دارم که مرا از طریق خشم ابلیس کتک زدند، تحت فشار قرار دادند و تهدید کردند، و با این اعمالشان مرا به یک الهیدان نسبتا خوب تبدیل کردند و مرا به سمت هدفی سوق دادند که در غیر این صورت هرگز ممکن نبود به آن دست یابم» (آنچه لوتر میگوید، ج ۳، ۱۳۶۰).
بالاتر از تمام قدرتهای زمینی
لوتر در سال ۱۵۴۵، یک سال قبل از مرگش، با قدرتی گیرا گفت: «بگذارید کسی که سخنان خدا را میشنود، کتاب مقدس را مطالعه کند» (آنچه لوتر میگوید، ج ۲، ۶۲).
او آنچه را که توصیه نمود، زندگی کرد. او در سال ۱۵۳۳ نوشت: «چند سال است که من هر سال دو بار کتاب مقدس را مطالعه میکنم. اگر انجیل درخت بزرگ و نیرومندی باشد و تمام کلماتش شاخههای کوچک این درخت باشند، من به همۀ شاخهها ضربه زدهام تا بدانم چه میوهای در آنجا هست و چه چیزی برای عرضه دارد.» (آنچه لوتر میگوید، ج ۱، ۸۳). اُبِرمَن میگوید که لوتر حداقل ده سال به این رویه ادامه داد (لوتر، ۱۷۳). کتاب مقدس برای لوتر بیش از همۀ پدران و مفسران معنی داشت.
این عقیدۀ لوتر بود و ما نیز همین اعتقاد را داریم. نه بر اساس اظهارات پاپها، یا تصمیمات شوراها، یا جهت موافق افکار عمومی، بلکه بر اساس «آن کلامِ بالاتر از تمام قدرتهای زمینی» کلام زنده و پایدار خدا.
او جرات کرد با پاپ مخالفت کند
نویسنده: جان پایپر
بنیانگذار و معلم، “اشتیاق برای خدا”
جان پایپِر بنیانگذار و معلم “اشتیاق برای خدا” و رئیس دانشکدۀ الهیات بیتلِحِم است. او به مدت ۳۳ سال به عنوان شبان کلیسای تعمیدی بیتلِحِم، مینیاپولیس، مینهسوتا خدمت کرد. او نویسندۀ بیش از ۵۰ کتاب است، از جمله “اشتیاق برای خدا: تعمقهای یک مسیحی که از خدا لذت میبرد”، و اخیرا کتاب “بنیادهایی برای یادگیری ابدی: آموزش در شادمانی جدی.”
[1] Sylvester Prierias
[2] Heiko Oberman
[3] Erfurt
[4] Katharina von Bora
[5] Johannes von Staupitz
[6] Johannes Bugenhagen
[7] Frederick of Saxony