مروری بر کتاب حَبَقوق

مروری بر کتاب حَبَقوق
نویسنده: حَبَقوق نبی
هدف: هدایت قوم اسرائیل به سوی ایمان به خدا در طی آزمایشهایی مانند حملات بابلیها و تبعید به بابل با نمایش مبارزات و تصمیمات شخصی این نبی.
تاریخ نگارش: 605-600 ق.م
حقایق کلیدی
- خدا تا ابد گناهکاری قومش را تحمل نمیکند.
- خدا ممکن است از بیایمانان شرور برای تنبیه قومش استفاده کند.
- ایمانداران باید صادقانه در پیشگاه خدا به مشکلات و سختیهای مختلف خود اذعان کنند.
- ایمانداران باید یاد بگیرند به خدا اعتماد کنند، حتی وقتی شرایط سخت و دشوار میشود.
نویسنده
اولین آیۀ کتاب بهروشنی بیان میکند که «حَبَقوق نبی» نویسندۀ آن است. معنای اسم او مشخص نیست. شاید از ریشۀ عبری به معنای «با آغوش باز پذیرفتن» و یا شاید هم مربوط به یک گیاه بومی کشور آشور به نام hambakuku باشد. معنای اول ممکن است به «آغوش خداوند برای حَبَقوق» یا برعکس اشاره داشته باشد؛ معنای دوم شاید نشانۀ نفوذ فرهنگ آشور در جامعۀ یهودیان باشد. اشارۀ حَبَقوق 1:1 به «حَبَقوق نبی» نشان میدهد او کاملا شناخته شده بود. استفادۀ او از سنتهای پرستش و حکمت اسرائیل در موعظههایش باعث شده است که برخی از مفسرین به این دیدگاه برسند که او یک نبی وابسته به معبد اورشلیم بوده باشد. اما دیدگاه اینکه احتمالا او فقط در اورشلیم خدمت کرده باشد، به حقیقت نزدیکتر است، زیرا بهشدت نگران مسائل اورشلیم بوده است. آنچه مسلم است، این است که در این کتاب با حَبَقوق به عنوان یک نبی واقعی با غیرت سوزان برای جلال خداوند آشنا میشویم. «نبوت» او (حَبَقوق 1:1) معمولی نیست، زیرا در درجۀ اول کلامی خطاب به مردم نیست، بلکه پاسخی است به پرسشهای دردناک خودش.
زمان و مکان نگارش

تنها شواهد قطعی برای تعیین تاریخ فعالیت نبوتی حَبَقوق در 6:1 آمده است؛ در این آیه از بابلیها (بهاصطلاح کلدانیها) با عنوان قدرت جدید خطرناک برای تمام دنیا یاد شده است و همین ثابت میکند دوران نبوت حَبَقوق پیش از استیلای لشکر نبوکدنصر بر یهودا بوده است. این تهدید در سال 597 ق.م وقتی عملی شد که بابلیها اورشلیم را تسخیر کردند و یِهویاکین جوان را به بابل تبعید نمودند (دوم پادشاهان 8:24-17). حَبَقوق در دوران سلطنت یِهویاقیم (608-598 ق.م) زندگی میکرد و از معاصران جوانتر اِرمیا بود. شکست فرعون نِکو در کَرکِمیش و لشکر مصری او توسط نبوکدنصر بابلی در سال 605 ق.م از رویدادهای مهم این دوره است. مدت کوتاهی پس از پیروزی بابل بر مصر، یهودا و چند پادشاهی دیگر تابع بابلیهای قدرتمند شدند. بنابراین، زمان بین سال 605-600 ق.م، میتواند حدس و گمان مناسبی برای الهام وحی به حَبَقوق باشد. در این دوران، بابلیها در تمام عرصههای بینالمللی تسلط داشتند و با بیرحمی هرچه بیشتر تمام مخالفین را از سر راه خود برمیداشتند (حَبَقوق 5:1-17). سلطنت شیطانی یِهویاقیم کاملا برخلاف پادشاهی پدرش، یوشیا بود که به عنوان یک پادشاه خوب شناخته میشد (ر.ک اِرمیا 13:22-19 و 25-26). دوران سلطنت یِهویاقیم دورۀ زوال روحانی بود و قوم عهد، آن شخصیت منحصربهفرد خود را بهشدت از دست دادند (حَبَقوق 2:1-4).
مخاطبین اصلی
به نظر میرسد کتاب حَبَقوق خطاب به یهودیانی نوشته شده است که هنوز در سرزمین موعود زندگی میکردند (قبایل شمالی در سال 722 ق.م به اسارت رفته بودند). یهودیان تعهدات عهد را زیر پا گذاشتند؛ از جمله ارتکاب خشونت علیه یکدیگر و انحراف از عدالت (حَبَقوق 2:1-4) که خدا با تبعید قومش از سرزمین موعود در سال 597 ق.م آنها را داوری کرد.
اهداف و ویژگیها

حَبَقوق از بسیاری جهات به ارمیای معاصر خود شباهت داشت؛ او نیز عمیقا نگران سرکشی قوم خدا و مشکلات بعدی بود که قرار بود تحمل کنند. نگرانی حَبَقوق، در گفتوگوهایش با خدا و توسل همیشگی او به خدا خود را نشان میداد (حَبَقوق 1:2-2؛ 2:3-16)، نه در موعظههای نبوتی او. این کتاب بهخوبی بیان میکند حَبَقوق چگونه با دعا توانست از غم، اندوه و تردید به اعتماد و امید برسد.
حَبَقوق، مردی با آن همه اشتیاق شدید به جلال خدای قدوس (حَبَقوق 12:1؛ 3:3) دچار بحران روحی عمیقی شد، چون تصور میکرد خدا آشکارا نسبت به شرایط بد روحی قومش بیتفاوت است (حَبَقوق 2:1-4). نقض عهد و نافرمانی نه تنها برای قوم خدا خطرناک بود، بلکه توهین به خداوند و انکار او محسوب میشد. از آنجایی که فقط مداخلۀ الهی میتوانست این شرایط مرگبار را تغییر دهد، حَبَقوق بلافاصله و مداوم (اما بهظاهر بیهوده) به داور آسمانی متوسل شد (حَبَقوق 2:1). خدا در جواب نشان داد بابلیها که بعدها وارد صحنۀ تاریخ شدند (حَبَقوق 6:1)، ابزار داوری او بودند. این راه علاج، بدتر از بیماری به نظر میرسید و بر اضطراب و آشفتگی نبی افزود (حَبَقوق 5:1-17). خدای قدوسی که تحمل خطا و اشتباه برایش غیرممکن بود (حَبَقوق 3:1-13)، چگونه میتوانست از این شریران برای تحقق اهدافش استفاده کند؟ آیا خدا واقعا تفاوت خیر و شر را باز هم در پیامدهای تاریخی حفظ میکند؟
حَبَقوق متقاعد شده بود خدای زندۀ اسرائیل است که رویدادهای تاریخی را تعیین میکند، نه جبر سرنوشت. از این رو تصمیم گرفت منتظر پاسخ خداوند به پرسشهای دردناکش بماند (حَبَقوق 1:2). پاسخ بعدی یا مکاشفۀ بعدی خداوند (به بیانی، رؤیا؛ حَبَقوق 2:2-3)، دورنمای واقعی پیامدهای تاریخی سرزمین موعود را به تصویر میکشید. اما این هم پاسخ کاملی به پرسشهای حَبَقوق نداد، بلکه فقط راز زندگی در عهد را در همین زمان و مکان به او نشان داد (حَبَقوق 3:2-4)؛ یعنی پایداری، صبر و انتظار امیدوارانه برای تحقق وعدههای شکستناپذیر خدا. علیرغم اینکه راههای خدا پوشیده و غیرقابل درک هستند، اما اهداف او استوارند و برای ایمانداران و پارسایان به حیات جاویدان ختم میگردند و برای متکبران و آنان که به خود میبالند، به مرگ و فلاکت میانجامند (حَبَقوق 4:2-19). حضور خداوند در معبد، مُهر تاییدی بر خداوندیِ او در تمام تاریخ میزند و تضمین میکند که در پایان، جهان از معرفت جلال خداوند مملو خواهد شد (حَبَقوق 14:2-20؛ اشعیا 21:45-25؛ اول قرنتیان 28:15).
مکاشفۀ هدایت هدفمند خدا در تاریخ، شکایت حَبَقوق را به سرود نیایش، دعا، پرستش و شادی تبدیل کرد (حَبَقوق 2:3-20). او به جای انتظار منفعلانه برای مداخلۀ الهی، با دیدی مثبت دعا کرد تا خداوند دوباره مطابق همان قدرت و ویژگیهایش در زمان خروج و در بیابان سینا، عمل کند. در دعای او، آینده به سوی زمان کنونی حرکت کرد. همانطور که در انتظار آینده بود، آمدن خداوند (حَبَقوق 3:3-7)، مبارزۀ او (حَبَقوق 8:3-12) و پیروزی خدا بر تمامی مخالفینش در تمام زمین و طول تاریخ (حَبَقوق 13:3-15) را جشن گرفت. هیچ چیز، حتی احتمالِ شدیدترین بلایا و مصیبتها هم دیگر نمیتوانست از شادی بیحد و اندازۀ حَبَقوق بکاهد و او را از انتظار برای نجات در آینده بازدارد؛ نجاتی که با وفاداری خداوند به خودش و مکاشفۀ خدا تضمین شده بود (حَبَقوق 17:3-19).
مسیح در حَبَقوق
وقتی پولس رسول در نامه به رومیان به دنبال متن مناسبی بود تا بدان وسیله بتواند درک خود از انجیل را بیان کند، حَبَقوق 4:2 ترجمۀ یونانی عهد عتیق (سِپتواِجِنت) را انتخاب کرد (رومیان 17:1؛ غلاطیان 11:3؛ عبرانیان 37:10-38). پولس نیز مانند حَبَقوق (حَبَقوق 1:1-17) متقاعد شد شرارت و گناه با تقدس خدا سازگار نیست و فقط مداخلۀ الهی میتواند این تضاد را حل کند. کلام وحی و نبوت به حَبَقوق (حَبَقوق 1:2-20) در حقیقت نشان میدهد خدا در نهایت چگونه از طریق مسیح، ناسازگاری و تضاد گناه و تقدس را حل میکند. صلیب مسیح و داوری آخر در هنگام بازگشت او، این مکاشفه را محقق میسازد. پولس مانند حَبَقوق تاکید دارد زندگی حقیقی فقط با وابستگی به خدا امکانپذیر است. چنین وابستگی بر اساس وفاداری خدا، زندگیهای ما را پر از شادی و امید به تحقق وعدههای خدا میکند و بدین شکل هستی ما در این دنیا را دگرگون میسازد (حَبَقوق 1:3-19؛ 3:2). پس میتوان حَبَقوق را جد و پدر اصلاحات نامید. مفاهیم اصلی موعظۀ او که توسط پولس انجام شد، بهشدت روی کسانی مانند لوتر و کالوین تاثیر گذاشت و در نهایت تبدیل به شعار اصلی اصلاحات شد. تنها ایمانی که پایدار و مطیع است و به خدای حَبَقوق، خدا و پدر خداوند ما عیسای مسیح اعتماد میکند، کلید وجودی معنادار در جهان را در این دوره بین اولین آمدن مسیح و بازگشت او فراهم میکند.
مروری بر کتاب حَبَقوق