سه راه برای تعریف الهیات کتاب مقدس
این مقاله را گوش کنید
تعریف گیرهاردوس واس
گیرهاردوس واس، پدر الهیات کتاب مقدس در میان انجیلیها، الهیات کتابمقدسی را چنین تعریف میکند: «الهیات کتابمقدسی، آن شاخهای از تفسیر علم الهی است که به روند آشکار سازی خدا از خودش که در کتاب مقدس بیان شده، میپردازد». حال این به چه معناست؟
یعنی الهیات کتابمقدسی تمام توجه خود را فقط به ۶۶ کتاب از کتاب مقدس معطوف نمیکند که محصول نهایی مکاشفه خدا از خودش میباشد، بلکه بر کارهای الهی خدا تمرکز دارد که در طول تاریخ آشکار میشوند (و در آن ۶۶ کتاب ثبت میشوند). این تعریف به ما میگوید مکاشفه در وهلۀ اول چیزی است که خدا میگوید و در تاریخ انجام میدهد و در درجۀ دوم چیزی است که در قالب این کتاب به ما داده شده است.
بدین معنا که، یکی از اساسیترین ویژگیهای الهیات و خداشناسی کتاب مقدس، برخورداری از ساختار تاریخی میباشد. الهیات کتابمقدسی در امتداد محور تاریخ نجات حرکت میکند. بهخصوص به رشد و پیشرفت و در نتیجه به مسائل تداوم و عدم تداوم رشد، از دانه به میوه مربوط است.
سه راه برای تعریف الهیات کتاب مقدس
تعریف دی. ای. کارسون
توصیف دیگری را در اینجا مطرح میکنیم. دان کارسون میگوید: «الهیات کتابمقدسی… به دنبال کشف و وحدت تمام متون با هم و در درجۀ اول با اتکا به خود آن متون است». این به چه معناست؟
این یعنی الهیات کتابمقدسی بهطور خاص به ادبیات و زمینههای تاریخی متنوع آن متون میپردازد، بنابراین میکوشد مفهوم داستان را در قالب خود داستان بیان کند. برای مثال، الهیات کتابمقدسی در پی یافتن علت بسط و گسترش قربانی و عهد است، نه به این دلیل که این دو واژه را به اصطلاحات امروزی ربط میدهد، بلکه اصطلاحات و دستورالعملهایی هستند که خود داستان در اختیار ما میگذارد. همانطور که تام اِشراینر بهطور خلاصه بیان کرده است، الهیات کتابمقدسی، میپرسد کدام موضوعات برای نویسندگان کتاب مقدس در همان دوران تاریخی خودشان مهم بودهاند و میکوشد انسجام چنین موضوعاتی را مشخص کند.
سه راه برای تعریف الهیات کتاب مقدس
تعریف استیفان وِلوم
استیفان وِلوم در باب الهیات کتابمقدسی با استدلال بیان میکند: «خواندن کتاب مقدس به عنوان کتابی یکپارچه، فقط یکی از گزینههای تفسیر نیست، بلکه انتخابی است که با توجه به الهام الهی آن، به بهترین شکل با ماهیت خودِ متن مطابقت دارد. به این ترتیب، الهیات کتابمقدسی به عنوان یک رشته، نه فقط مبنایی برای درک چگونگی ارتباط متون در یک بخش فراهم میکند، بلکه به عنوان پایه و زیربنای همۀ نظریههای الهیاتی نیز عمل میکند…» نکتۀ مهم این تعریف چیست؟
این بدان معناست که الهیات کتابمقدسی، نهتنها به واقعیت وعدههای انبیا و تحققشان، نمونه و نماد آنها توجه دارد، بلکه خواهان نشان دادن آنها نیز میباشد. به گونهای که با وجود تنوع ادبیات، تاریخ و نویسندگان، واقعیتِ یک داستان واحد نشأتگرفته از یک ذهن الهی واحد بر اساس یک ارادۀ الهی یکتا و حاکمیتی یگانه را بسیار ساده و قابل فهم برای همگان شرح میدهد. همانطور که دان کارسون بهدرستی بیان میکند، این یعنی الهیات کتابمقدسی که مانند الهیات نظاممند فقط جنبۀ توصیفی ندارد. بهعلاوه «ترکیبی از اعلانهایی دربارۀ ذات، اراده و نقشۀ خدا در آفرینش و نجات را بیان میکند و در نتیجه شامل ماهیت، هدف و داستان بشریت نیز میباشد».
تعریف نهایی
همانطور که میبینید هیچ یک از این تعاریف متقابل نیستند، اما هر یک از آنها بر جنبۀ متفاوتی از آنچه ما الهیات کتابمقدسی مینامیم، تأکید دارند. شاید بهترین کار، پایبند بودن به تعریفی که با آن روبهرو شدهام باشد (زیرا آن تعریف متعلق به خودم است). الهیات کتابمقدسی میکوشد کل داستان عهدین (عهد عتیق و عهد جدید) را به عنوان کتاب مقدس مسیحیان بیان کند. پس حکایتی است که ادعای معتبر و قانونی بر زندگی ما دارد، زیرا داستان جلال خدا در نجات از طریق داوری است.
نویسنده: مایکل لارنس