تهیه موعظه
این مقاله را گوش کنید
«اما چگونه کسی را بخوانند که به او ایمان نیاوردهاند؟ و چگونه به کسی ایمان آورند که از او نشنیدهاند؟ و چگونه بشنوند، اگر کسی به آنان موعظه نکند؟ و چگونه موعظه کنند، اگر فرستاده نشوند؟ چنانکه نوشته شده است: چه زیبا است پاهای کسانی که بشارت میآورند. … پس ایمان از شنیدن پیام سرچشمه میگیرد و شنیدن پیام از طریق کلام مسیح میسر میشود» (رومیان ۱۴:۱۰-۱۷).
تهیه موعظه
وقتی دربارۀ تهیه موعظه صحبت میشود باید در نظر داشت، که تنها یک روش و یا متد وجود ندارد. عوامل زیادی در تهیه موعظه دخیل هستند و هر واعظی، میتواند بنا به مهارت در بعضی عوامل، بیشتر و یا کمتر وقت صرف کند؛ در کل، بهدلیل متفاوت بودن واعظین از نظر مهارت و شخصیت، نمیتوان به کسی روش خاص و ثابتی را برای تهیه موعظه دیکته کرد؛ اما بهطور عمومی، مواردی وجود دارند که در تهیه موعظه لازم هستند و به واعظ کمک میکنند تا وفادارانه کلام خدا را تفسیر و بازگو کند.
موعظه مسیحی چیست؟
موعظه مسیحی، بازگو کردن کلام خدا است و محوریت آن، باید روی کلام باشد؛ موعظه مسیحی حول محور اصلی در تمام کلام، یعنی مسیح میباشد و در جهت جلال خدای پدر توسط مسیح است. اگر چنین نباشد، دیگر موعظه مسیحی و کتابمقدسی نیست و فقط میتواند یک سخنرانی و یا نطقی تاثیرگذار باشد. موعظه صرفا حرف زدن و دادن اطلاعات نیست. موعظه کردن، هدفی را دنبال میکند و آن، ارائه مفهومی است که قبلا توسط روح خدا و در کلام او، گفته و ثبت شده است.
واعظ، فقط آن حقیقت را بازگو میکند؛ برای این مهم، واعظ ابتدا باید هدف اصلی کلام را در قسمت مشخص، به درستی درک کند تا در بازگو کردن آن، دچار خطا و تحریف نشود؛ زیرا خطای واعظ در بازگو کردن کلام خدا یا به نوعی همان تفسیر کلام خدا، نهتنها خدا را خشنود نمیسازد و او را به جلال نمیرساند، بلکه قوم خدا را از آن حقیقتی که در کلام خدا آمده است، بینصیب میکند و گاهی حتی با تعالیم اشتباه، باعث خدشه در رابطۀ فرد ایماندار با خدای خویش میشود.
در مسیحیت، موعظه امری بسیار حساس و حیاتی برای اعضای بدن مسیح، یعنی کلیسا است. ایمانداران سالها بهواسطۀ موعظه غلط و تعالیم نادرست، دچار گمراهی و کجفهمی، دربارۀ ایمان و راه و روش زندگی روحانی، رابطه با خدا و اعتقادات مسیحی شدهاند. در دورۀ اصلاحات و از قرن پانزدهم به بعد، روند جلوگیری از این تعالیم غلط، توسط اشخاصی مثل مارتین لوتر و جان کالوین شروع شد و با پیوریتنان وفادار به کلام خدا، تا امروز ادامه پیدا کرده است.
پیوریتنها، با تلاش فراوان در تهیه موعظات و تعالیم خود با مطالعه و تفکر و تأمل بسیار، با دعا و استغاثه سعی در درک و تفسیر کلام خدا داشتند تا موعظه و تفسیر درستی از کلام خدا، به ایمانداران و برگزیدگان او ارائه دهند و باعث نجات آنها و جلال خدای پدر شوند. به این نوع موعظه، موعظه وفادارانه نیز میتوان گفت. موعظهای که همواره در تلاش است تا حقِّ مطلبی که در متن کلام آمده است را درک و سپس در موعظه، اعلام کند.
موعظه وفادارانه همیشه درصدد گفتن و بازگو کردن آنچه که در متن آمده است میباشد تا شاخ و برگ دادن به آنچه در متن نیامده است. این نوع موعظه، به کلام وفادار میماند حتی اگر متن و یا موضوع، بهنظر جذاب نباشد. اولویت در موعظه وفادارنه، نشان دادن کلام نوشتهشدۀ خدا با کمترین پیچیدگی و تغییر مسیر است. در این نوع موعظه، به کلام اجازه داده میشود تا خود را تفسیر کند.
وسوسه در تهیه موعظه
اغلب در تهیه موعظه، وسوسه این است که تا جایی که امکان دارد مطلبی از قلم نیفتد. هر چند این نشانه خوبی است و نشان میدهد که واعظ درصدد تهیه موعظهای وفادارانه است؛ اما واعظ، باید بعد از درک صحیح از متن کلام و تفسیر آن، بتواند در پاکنویس خود بسیاری از مطالب را حذف کند؛ زیرا بهترین موعظه آن است که واعظ، از متن، به دست میآورد و در موعظه، به نوعی خلاصه و قسمتهای پُر رنگ موعظه میشوند. این که ما بتوانیم در تهیه موعظه بر این وسوسه زیادهگویی و یا مفصلگویی، غلبه کنیم بسیار مهم است. هدف موعظه، ارائه دادن قلب متن به مخاطب است و آنچه دغدغه متن و تعلیم موجود در آن است، تا موعظه برای شنونده مفید و باعث برکت باشد.
وسوسه دیگر این است که واعظ، به متن مسیر دهد و متن را از زمینه اصلی دور کند و بنا به احساس و سلیقه خود و یا در مواردی بنا به قوت خود در زمینهای خاص، موعظه را به سمت و سویی ببرد که لزوما به متن مورد نظر وفادار نیست. در این حالت، واعظ بنا به دلایل گوناگون، از متن استفاده ابزاری میکند و به جای این که کلام خدا، خود را تفسیر کند، واعظ با مسیر دادن به آنچه در ذهن دارد و فکر میکند درست است، صحبتهای خود را با استفاده از کلام، مُحق جلوه میدهد و درصدد اثبات سخنان خویش است. امنترین جا برای واعظ، جایی است که اجازه داده شود تا خود کلام، خود را موعظه کند. شایان ذکر است که این به آن معنی نیست که هر متن فقط یک نوع موعظه را در خود دارد؛ منظور نکته تعلیمی و هدف اصلی است.
وسوسه جذاب کردن موعظه
یکی از وسوسهها برای واعظین، جذاب کردن موعظه بوده است و اغلب با داستانها و یا جوکها، درصدد هستند که مخاطب را سرِ ذوق نگاه دارند؛ گاهی برای شادیِ خاطرِ شنوندگان، موعظه در لحظهای کوتاه به استندآپ کمدی تبدیل میشود که شاید ربطی هم به موضوع موعظه نداشته باشد. من با شوخی و یا خوشمشربی مخالف نیستم زیرا آن را برای سَرزنده نگاه داشتن شنونده، مفید میدانم؛ ولی آن را در جایی که وزن آن، در تهیه موعظه زیاد شود و تبدیل به امری گردد که در حین موعظه لازم باشد، مفید نمیبینم و حتی خطرناک هم میدانم.
چون در این حالت واعظ است که در مرکز توجهات قرار میگیرد و افراط در این کار، موعظه را تبدیل به نمایش میکند؛ ممکن است بعضی بیشتر از موعظه، این نمایش را دوست داشته باشند و زمانی که نمایشی نباشد، دیگر علاقهای به شنیدن کلام نباشد؛ این موضوع در بسیاری از مسیحیان دیده میشود و متأسفانه افراد، با هر معیار و انگیزهای کلیسای خود را انتخاب میکنند، جز ملاک وجود تعلیم صحیح در موعظه! افراد زیادی را در سالهای خدمتی خود دیدهام که سرودهای کلیسایی، ظاهر گروه سرود و ظاهر کلیسا، برایشان ارجعیت بیشتری داشته است.
افرادی را دیدهام که دکور، فضا و نمایش کلیسایی، برایشان مهمتر از موعظه و تعلیم در کلیسا بوده است. این وسوسه همواره برای واعظین بوده که موعظههای خود را مردمپسند و خوشایند آنها تهیه کنند تا افراد بیشتری را به کلیسا بیاورند. در تهیه موعظه باید توجه داشته باشیم که کلام خدا همیشه جذاب و تشویقکننده و آرامشبخش نیست. کلام خدا اغلب ما را به چالش میکشد و بعد از نشان دادن حقیقتِ خدای قدوس، ما را به توبه دعوت میکند. مارتین لوید جونز، واعظ معروف انگلیسی قرن بیستم میگوید:
«اگر موعظه من از صلیب مسیح بهدرستی انجام شود، حتما باعث رنجش انسان عادی میشود». هدف اصلی موعظه کلام خدا، سرگرم کردن نیست بلکه همانطور که در دوم تیموتائوس فصل ۳ آیات ۱۶ و ۱۷ میخوانیم: «بهجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است؛ تا مرد خدا کامل و بهجهت هر عمل نیکو آراسته شود». هدف اصلی موعظه کلام، بسیار جدی و برای ایمانداران حیاتی است.
کلامی که در موعظه بازگو میشود، کلام خداوند است و این امر باید بر تن هر واعظی لرزه بیاورد؛ زیرا یک واعظ، مسئولیت خطیری بر گردن دارد و باید مراقب باشد تا کلام خدا را بهدرستی بازگو و موعظه کند. بنابراین باید در تهیه موعظه دقیقتر شد و تلاش کرد و زحمت کشید تا با کمک گرفتن از ابزارهای مختلف، به درک درستی از کلام رسید تا زمانی که آن را موعظه میکنیم، باعث برکت و بنای شنونده و جلال نام عظیم خدا شویم.
اهداف عمده در تهیه موعظه:
ترغیب و تشویق
موعظه باید کاربردی باشد و درخواست، در آن حس شود. باید حس ترغیب و یا تشویق برای کاری وجود داشته باشد. موعظه باید در راستای بازگویی حقیقت کلام، شنونده را برای اطاعت از آن فرا بخواند. این قسمت معمولا در انتهای موعظه انجام میشود و آنچه در کلام است را به شنونده امروزی مرتبط میکند و آن قسمت را، به صورت کاربردی در زندگی روزمره نشان میدهد.
این وظیفه واعظ است تا این قسمت کاربردی را به شنونده منتقل کند تا شنونده با انگیزهای جدید، برای اطاعت از کلام ترغیب و تشویق شود. در مواردی این ترغیب و تشویق جنبه منفی خواهد داشت و به توبیخ و توبه میانجامد که در اصول یکی هستند ولی در قسمت کابردی، عملکرد متفاوتی در جهت رشد و تأدیب شنونده دارد. واعظ نباید فقط قسمت مثبت را موعظه کند بلکه باید قسمتهای منفی را نیز در نظر داشته باشد.
محوریت روشن و صریح اعتقادات مسیحی در موعظه
موعظه باید همواره مسیح را موعظه کند؛ نهفقط مرگ و زندگی و قیام او را، بلکه چون محور اصلی موعظه و ریشه کتاب مقدس و تاریخ رهایی بشر، شخص مسیح است، همه چیز در نهایت باید به او اشاره داشته باشد. همه چیز از شناخت مسیح و از مکاشفات تعالیم او است و واعظ باید در سایه شخص مسیح و صلیب و قیام او موعظه را تهیه کند. این به آن معنا نیست که تمام موعظهها دربارۀ تولد، زندگی، مرگ، قیام و یا صعود مسیح باشد بلکه از آنها تاثیر گرفته باشد تا حقیقت مسیح را برای شنونده آشکار کند.
در موعظه، باید تمامی توصیهها و تدابیر الهی که در مسیح، پسر خدا آشکار شده، ترسیم شود؛ چه در رهایی و بازخرید انسان، چه در عادلشمردگی و قداست و چه در جلال دادن خدا! این مطلب در تأیید صحبت پولس است که در اول قرنتیان فصل ۲ آیه ۲ میگوید: «زیرا عزم جزم کرده بودم در میان شما چیزی ندانم جز عیسی مسیح، آن هم عیسای مصلوب». واعظ باید همواره مسیح را چه بهطور مستقیم، دربارۀ او و زندگی و تعالیمش و چه غیر مستقیم، دربارۀ کار او و تاثیر او بر همه چیز، موعظه کند.
«موعظه مسیح و آن هم مصلوب» یعنی موعظهای که با فروتنی، وابستگی و اتکا به انجیل خداوند عیسی مسیح و با دلسوزی و ملاحظات شبانی و با حکمت مسیح نه حکمت انسانی و برای ایجاد قومی خاص و ملتی مقدس برای خدا و برای ایجاد تبدیل همگانی قوم در برابر خدا باشد! نکته آخر این است که در موعظه همواره باید خدا محور اصلی باشد و تمامی جلال به خدا داده شود. واعظ باید پلی بین شنونده و خدا باشد. موعظه درباره خدا و مسیح او است نه انسان! در انتهای موعظه، همۀ نگاهها باید رو به آسمان، نه روی به واعظ باشد و باید خدا جلال داده شود نه واعظ.
ابزارهای مختلف در تهیه موعظه
تسلط به زبانهای دیگر (انگلیسی) و بهخصوص داشتن دانشی مختصر از دو زبان یونانی و عبری، برای یک واعظ بسیار مفید خواهد بود. چون اغلب منابع مفید و عالی مسیحی، به زبان انگلیسی موجود است و واعظ میتواند با مطالعه کتب تفسیری معتبر و کتابهای الهیدانان برجسته، بهراحتی از نقطه نظرات دیگران استفاده کند و به دانش خود بیفزاید. همچنین میدانیم که کتاب مقدس به دو زبان عبری و یونانی نوشته شده است؛ بنابراین، بسیار مفید خواهد بود تا واعظین کلام، قبل از رسیدن به این مقام، در کنار رشد در تعالیم، زمانی را برای تحصیل این دو زبان صرف کنند. کلمات بسیاری در کتاب مقدس وجود دارند که اغلب، نقشی کلیدی را ایفا میکنند. در قسمتهایی که کلمات، بسیار تعیینکننده هستند، دانستن آنها برای واعظ در تهیه موعظه لازم است تا بتواند، تفسیر درستی از آن بحث ارائه دهد. همچنین دانستن ساختار نگارشی زبان اصلی در تهیه موعظه، به واعظ کمک میکند تا متن را بهتر تفسیر کند.
تکنیکهای تهیه موعظه
قدم اول برای تهیه موعظه فهم صحیح از متن یا بابِ مورد نظر است؛ سپس باید بررسی کرد که آن قسمت، چه سهمی در کل کتاب مقدس دارد و چه نقشی را در الهیات ایفا میکند. برای مثال، اگر از فصل سوم رساله غلاطیان، موعظه تهیه میکنیم، در ابتدا باید ببینیم که فصل سوم غلاطیان چه مطلبی را عنوان میکند. سپس کل رساله غلاطیان را بررسی کنیم که این مطلب چه سهمی در آن دارد و بعد در کل عهد جدید و عهد عتیق چطور و در نهایت، کاربرد آن قسمت برای خواننده امروز چگونه است.
- فصل سوم غلاطیان، درباره عادلشمردگی و نجات از طریق ایمان است.
- نقش آن در کل رساله غلاطیان، در راستای فصل یک و دو و در مقابله با تعلیم غلط یهودیانی است که عادلشمردگی و نجات را به اعمال انسانی محدود میکردند.
- نقش آن در عهد جدید و عهد عتیق، در مقایسه با بقیۀ رسالات پولس در این باب، همخوانی بسیاری وجود دارد؛ برای مثال رومیان ۱۷:۱. در مقایسه با عهد عتیق میبینیم که خدا، ابراهیم و تمامی مقدسین را نیز از همین طریق نجات داده است.
بنابراین، ابتدا فصل سوم غلاطیان را در خود رساله غلاطیان و سپس در کل عهد جدید و پس از آن، در عهد عتیق بررسی کردیم. سپس واعظ بر اساس موضوع موعظه، روی هر یک از این قسمتها در روند شکل دادن به قسمت کاربردی موعظه، برای شنوندگان کار میکند. این روش در تهیه موعظه همواره باید در نظر گرفته شود. ما به صورت سیستماتیک، یک بخش را در کل کتاب مقدس بررسی میکنیم تا الهیات کتابمقدسی آن را بهدرستی درک کنیم؛ سپس آن را بهطور اجمالی و مفید به شنونده ارئه میدهیم تا از کلام خدا و حقیقتی که در آن است، بنا شده و برکت بگیرند؛ این کار واعظ کلام است. این تکنیک به واعظ کمک میکند تا خارج از زمینه، تعلیم ندهد و کلام را آنطور که هست تفسیر و موعظه کند.
تکنیک بعدی این است که واعظ در حین خواندن متن، همواره از خود سؤالاتی را بپرسد. سؤالاتی از قبیل: مخاطبین اولیه این متن چه کسانی بودند؟ این متن از چه نگارشی برخوردار است؟ آیا حکایت یا مثال است؟ تعلیمی یا تاریخی است؟ در مورد اخلاقیات یا در باب اصول اعتقادی است؟ پند و حکمت یا درباره روابط است؟ این تکنیک به واعظ کمک میکند تا از ابتدا ساختار موعظه خود را بداند و برای تعیین موضوع موعظه، به او کمک میکند.
سپس، بلافاصله پیشزمینه متن را بررسی میکنیم؛ هم نزدیکترین پیشزمینه که غالبا در چند آیه قبل و بعد از متن است و هم پیشزمینه وسیعتر آن را که معمولا کل فصل یا رساله را در بر میگیرد. بهدلیل این که کلام خدا، روایتی تاریخی و حقیقی است، باید مکانها و افراد نیز در این پیشزمینهها بررسی شوند تا دلیل نگارش متن، بهتر درک شود. دکتر دان کارسون، پروفسور مشهور عهد جدید، در یکی از کنفرانسهای شهر سیدنی استرالیا، در باب تهیه موعظه به نکته مهمی اشاره کرد که اغلب واعظین آن را جدی نمیگیرند و آن خواندن مکرر متن و قسمتی است که قرار است روی آن موعظه شود.
کارسون، یکبار خواندن متن و سپس به سراغ کتب تفسیری رفتن را، اشتباه میداند. او خواندن مکرر متن، تمرکز و تأمل روی متن برای درک آن و در نتیجه، تهیه موعظهای وفادار به متن را حیاتی و مهم میداند. یکی از نکات مهم در تهیه موعظه، اجتناب کردن از جدایی سر از قلب است. یعنی زمانی که ما متن کلام را بهطور سیستماتیک با استفاده از ابزارهای گوناگون از قبیل کتب معتبر تفسیری، رجوع به متن اصلی، لغتنامه و دانش الهیاتی خود تفسیر میکنیم، بتوانیم این اطلاعات را از سر به درون قلب برده تا الهیاتِ کتابی و سیستماتیک را برای شنوندگان کاربردی کنیم. این کار با دعا و کمک روح خدا در حین تهیه موعظه ممکن است.
فرم و ساختار تهیه موعظه
همانگونه که ذکر شد، یک ساختار و یا فرم واحدی در موعظه وجود ندارد و هر واعظی بر اساس معیارهای خود فرم و ساختار موعظه خود را تعیین میکند. فرم زیر نمونه سادهای است که در اکثر موعظات وفادار به متن، دیده میشود.
۱. مشاهدات اولیه و حقایق موجود در متن، اعم از اسامی و مکانها.
۲. توضیح متن: چرا متن نوشته شده، برای چه کسانی نوشته شده، مضمون آن چیست و در ادامه، بیان کردن حقایق موجود در متن کلام با ذکر اهمیت آنها.
۳. روشن کردن متن (استفاده از مثال) و تفسیر متن (معنی، مفهوم و منظور متن چیست؟)
۴. راهکار اجرایی از متن (کاربردی) و متن برای شنونده چه پیام و درخواستی دارد؟
اولین کار در این نوع فرم، خلاصه کردن متن است. برای قدرت بیشتر، قبل از استفاده از مثال، واعظ باید متن را توضیح دهد. برای ساختار موعظه، باید حرکت درون متن را به دقت بررسی کرد و در نهایت، تصویر نافذ و برجستهای را برای شنونده ترسیم نمود. این موارد به همراه موضوع اصلی، اندیشه بزرگ متن را به وجود میآورند و مرحله بعدی، تبدیل این اندیشه بزرگ به یک سؤال بزرگ برای شنونده است؛ این سؤال باید قبل از موعظه در ذهن خود واعظ، روشن گردد؛ سؤالی که در ذهن شنونده هم نهفته است؛ واعظ سؤال برگرفتهشده از متن را مطرح میکند؛ سؤالی که شاید خواننده عام، حتی متوجه وجود آن نشده است. سپس با استفاده از خود متن و قسمتهای دیگر کتاب مقدس، جواب خوبی برای آن سؤال ارائه میدهد. یکی از سؤالاتی که در ذهن شنونده، چه ایماندار و چه بیایمان، وجود دارد این است که چرا باید به موعظه شما گوش بسپارد و آن را قبول کند؟ در اینجا است که مطرح کردن سؤالی از بطن متن کلام که در زندگی انسان ملموس است، گوش شنونده را تیز میکند و بعد از دریافت جواب آن سؤال از خود کلام، فرد را در مسیر الهی قرار میدهد و این هدف موعظه است.
واعظ نباید از خود سخن بگوید و نباید دنبال مسیری زمینی برای اهداف زمینی و یا انسانی خود باشد. بلکه همواره باید دست شنونده را در دست خداوند بگذارد و در اولین فرصت از صحنه خارج شود تا همواره خدا در مرکز توجه باشد و همه جلال به او داده شود. بنابراین چه سؤال و چه جواب، باید از خود کلام باشد تا در نهایت نتیجه نیز در مسیر کلام باشد. چه این نتیجه توبه فرد شنونده باشد و چه در جهت تشویق، توبیخ و یا تربیت فرد باشد. همه و همه از کلام و برای جلال صاحب کلام انجام میشوند.
قبل از این که به شنونده گفته شود که باید چه کاری بکند و چه کاری نکند، باید به او شرح داده شود که چرا و به چه علت باید یا نباید انجام شود. خداوند در مسیحیت فقط به ما فرمان نمیدهد و کتب الهی، صرفا امری نیستند. خداوند ابتدا با اشارات و توضیحات، اهمیت موضوع را برای ما باز میکند و سپس حکم الهی را برای پیروزی فرد میدهد. به همین علت، آنچه خداوند حکم میکند برای خیریت ما است. وظیفه واعظ در تهیه موعظه این است که زود به سراغ قسمت کاربردی نرود و موعظه را پُر از حکم و دستور نکند.
شنونده ابتدا باید فیض و خبر خوش انجیل را بشنود و بعد از او درخواست شود تا واکنش نشان دهد. موعظه میتواند به صورت مکالمه و گفتوگو بین واعظ و شنونده انجام شود. در این روش، شنونده درگیر شده و ارتباط بهتری ایجاد میکند. واعظ در حال محاوره است و همواره باید در وعظ خود با مخاطبین درگیر باشد و ارتباط خود را قطع نکند. موعظه مانند یک قطار است و واعظ، راننده آن و شنوندگان، مسافران قطار هستند. واعظ باید بتواند همه مسافران را در ایستگاه سوار قطار کرده و با آنها حرکت کند و آنان را در مقصد پیاده گرداند.
برخی از واعظین به سرعت سوار قطار شده و حرکت میکنند و بهدلیل درگیر نکردن و عدم ارتباط درست با شنوندگان، واگن راننده (واعظ) از واگنهای دیگر جدا رفته و بقیه را جا میگذارد. در این حالت میگوییم که واعظ شنونده را جا گذاشته و خود به سفر رفته است. در پایان، فقط شنوندگانی را خواهیم داشت که به جایی نرفتهاند و مقصدی را ندیدهاند و به نوعی، گیج و سردرگم، دنبال در خروجی کلیسا میگردند. این مهم است که در تهیه موعظه همه چیز حول محور موضوع اصلی بچرخد و از موضوع اصلی فاصله زیادی گرفته نشود.
هیچ کس نمیتواند ده نکته یا موضوع مختلفی که میشنود را به خاطر بسپارد و آنها را به کار گیرد. بنابراین، بهتر است که درون موعظه بیشتر از سه نکته نباشد تا شنونده بتواند آنچه را که میشنود، به خاطر بسپارد و روی آنها تأمل کند. اگر واعظ میخواهد حتما مطلبی را به گوش شنونده برساند، باید آن را با صدای رسا چند بار در موعظه خود تکرار کند. یکی از راههای تهیه موعظه خوب، این است که ابتدا خود واعظ ارتباط صحیحی با متن برقرار کند تا بتواند زندگی مخاطبین را به متن ارتباط دهد.
قوانین مارتین لوتر برای واعظین:
واعظ باید توانایی تعلیم صحیح و درست را به شکل سازماندهی شده، داشته باشد.
واعظ باید از درک و دانش معقولی برخوردار باشد.
واعظ باید قدرت بیان و شیوایی سخن داشته باشد.
واعظ باید صدای خوبی داشته باشد.
واعظ باید حافظه خوبی داشته باشد.
واعظ باید بداند که چه زمان صحبت خود را تمام کند.
واعظ باید اذیت و آزار دیگران را به جان بخرد.
نکات پایانی
واعظ باید در نظر داشته باشد که این خدا است که قلبها را باز میکند نه او (اعمال ۱۴:۱۶). بهتر است واعظ جذابی نباشی ولی متن را صحیح موعظه کنی، تا جذاب باشی و متن را صحیح موعظه نکنی. هنر موعظه، هنر خلاصه کردن است. واعظ باید قدرت تصمیمگیری داشته باشد که چه چیز را بگوید و چه چیز را نگوید. در یک موعظه، بررسی تمام نکاتی که در متن وجود دارد، ضروری نیست (البته این برای موعظه وفادار به متن است نه موعظاتی که بدون ساختار هستند و متن، از پیش تعیین شده است).
شنونده مرتب خود را به متن ارجاع بدهد. از این طریق واعظ، شنونده را با خود درگیر و همراه میکند؛ شنونده، خود را عادت میدهد که موعظه را کورکورانه نپذیرد و در حین موعظه، متن را بررسی کند؛ همچنین کمک میکند تا شنونده، تمرکز خود را حفظ کند و موعظه را با اشتیاقی بیشتر دنبال کند و از همه مهمتر، از چرت زدن شنونده جلوگیری میکند. واعظ باید شنوندگان خود را دوست داشته باشد. مارتین لوید جونز در این باره میگوید: «عشق به موعظه کردن یک چیز است، و عشق ورزیدن به کسانی که موعظه میشوند چیز دیگری است». واعظ باید برای شنونده خود با محبت موعظه کند.
قدرت منبر زیاد است و سخنی که واعظ از بالای منبر به زبان میآورد، قدرتمند و تاثیرگذار است و نباید برای کوبیدن یا ارائه نظر شخصی استفاده شود. هیچ وقت بدون دعا، موعظه تهیه نکنید. موعظهای که خدا پشت آن نیست، تاثیر خود را از دست میدهد. برای تفسیر و قدرت کلام، به روح مقدس خدا احتیاج است. قبل، در حین و بعد از تهیه موعظه، دعا کنید تا خدا، کلام خود را بر ما مکاشفه کند، ما را در حین تهیه موعظه، هدایت کند و بعد از تهیه موعظه، از آن برای نجات جانها و جلال خود استفاده کند. کلام خدا زنده و مقتدر است!
آمین
نویسنده: نیما علیزاده