انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
هر چند وقت یکبار با کتاب، نویسنده یا واعظی روبهرو میشوید که به طرز چشمگیری دیدگاه شما را تغییر میدهد. او الگوی فکری شما را متحول میکند. شاید اینک کتابی را به خاطر بیاورید که شما را به یک کالوینیست یا غیر کالوینیست، یک مفسر انحصارطلب مترقی[۱] یا یک الهیدان عهد[۲] تبدیل کرده باشد.
حال بیایید در مورد رابطۀ بین سیاست و دین صحبت کنیم. آخرین کتابهای قفسۀ الهیات سیاسی را باز کنید؛ در پاورقیها با نامهایی مانند اُلیور اودانوان[۳] یا استانلی هاورواس[۴] و البته آگوستین مواجه خواهید شد. دلیلش این است که این نویسندگان و چند نفر دیگر برای تعداد فزایندهای از ما به عنوان “پیشگامان جهانبینی” یا “تغییر دهندگان الگوها” عمل کردهاند. آنها “مخدرهای اولیه” برای خروج از لیبرالیزِم روشنگری ناخودآگاه و پیشفرض به آن چیزی که بهدلیل نداشتن برچسب متحد کنندۀ بهتر، گاهی آگوستینیزِم نامیده میشود، بودند و این تغییری بزرگ است. بنابراین اودانوان و هاورواس روی کار دکترای من تاثیر گذاشتند.
تغییر از لیبرالیزِم به آگوستینیزِم، باعث تغییر دیدگاه شما از سیاست و دین، به عنوان حوزههای مجزا یا تا حدی همپوشانی میشود؛ تا همۀ سیاستهای خود را دینی و همۀ مذهب خود را سیاسی ببینید. علاوه بر این، شما به عنوان یک مسیحی شروع به دیدن کلیسا به عنوان مرکز و منبع زندگی سیاسی خود میکنید.
برای مثال، همین چند روز پیش، بهطور تصادفی به یک جمله از یک مسیحی در یک روزنامۀ ملی برخوردم: ایمان و سیاست “حوزههای متفاوتی را اشغال میکنند و ایمان من جایگاه بسیار مهمتری نسبت به سیاست، در زندگی من دارد”. من با آنچه نویسنده سعی در انتقال آن دارد، همدردی میکنم، اما فکر میکنم که او بیش از آنچه که قصد دارد گفته و به نوعی زیادهروی میکند. هیچ حوزهای از سیاست او وجود ندارد که از ایمانش بیخبر باشد. این در مورد همه صادق است، از مسیحی و مسلمان گرفته تا ملحد و خداناباور.
انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
سیاست شما دینی است و دین شما سیاسی
اگر همۀ چیزهایی که گفتم ناآشنا و حتی تهدیدآمیز به نظر میرسند، با ارزشترین نکتۀ کتاب جدید جیمز اسمیت،[۵] “در انتظار پادشاه: اصلاح الهیات عمومی” این است که میتواند به شما در درک و شاید حتی انجام همین تغییر الگوی فکری کمک کند. او در مقدمه مینویسد، هدف او توضیح اودانوان و آگوستین برای مخاطبین گستردهتر است. که مطمئنا خواندن اثر او از اودانوان آسانتر و از آگوستین کوتاهتر است.
بعدازظهر همان روزی که کتاب اسمیت را شروع کردم، نمیتوانستم از توییت کردن تعدادی از فرمولبندیهای مفید و مختصر او، که جوهر این جهانبینی آگوستینی را در تضاد با لیبرالیزِم فلسفی نشان میدهد، خودداری کنم:
- چیزی سیاسی در عبادت ما و چیزی مذهبی در سیاست ما در خطر است (ص ۳).
- شیوههای عبادت مسیحی حاوی مفاهیم اقتصادی، جامعهشناسی و سیاست میباشند (ص ۵۴).
- عبادت کلیسا وقتی به سیاست تبدیل شود یا به برنامههای حزبی گره بخورد، “سیاسی” نمیشود. سیاست عبادت، با تجدید قوای کنشگری اخلاقی قوم خدا که برای فرستادن شکل گرفتهاند، گره خورده است (ص ۵۹-۶۰).
- مهم است که پرستش مسیحی را ذاتا سیاسی بدانیم. نه به معنای “حزبی بودن” یا وابسته بودن به گروههای ذینفعِ خاصِ “شهر زمینی”، بلکه به این معنا که عبادت، اجرای یک آیین عمومی متمرکز بر یک پادشاه صعود کرده است. (ص ۵۳).
Awaiting the King: Reforming Public Theology (Cultural Liturgies)
انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
در انتظار پادشاه: اصلاح الهیات عمومی (عبادات فرهنگی)
جیمز اسمیت
این کتاب یک الهیات عمومی جامع را به عنوان جایگزینی برای بحثهای معاصر، دربارۀ سیاست ارائه میدهد. جیمز اسمیت ماهیت مذهبی سیاست و ماهیت سیاسی عبادت مسیحی را بررسی میکند و توضیح میدهد که چگونه عبادت کلیسا ما را تشویق میکند تا خیری عمومی ایجاد کنیم. این کتاب بهطور خلاقانه تأملات الهیاتی و فلسفی را با تصاویر فیلم، رمان و موسیقی ادغام میکند و شامل توضیحی مفید و تفسیری معاصر دربارۀ شخصیتهای کلیدی الهیات سیاسی است.[۶]
اگر در آگوستینیزِم یا این جنبش گستردهتر در الهیات سیاسی تازهکار هستید، ممکن است روی برخی از این اظهارات ابهام داشته، بخواهید تأمل کنید، سر خود را تکان دهید و یا شاید بخواهید بحث کنید، که البته خوب هم هست. من پشت هر یک از این توییتها یک “آمین” میگذارم، اما این را به شما واگذار میکنم که وارد کتاب شوید، مطالعه کنید و متقاعد شوید.
اگر اسمیت را در اتاق (قالب) آگوستین دنبال کنید، با تعداد زیادی نویسندۀ دیگر مواجه خواهید شد که در مورد بهترین راه برای سازماندهی آن اتاق بحث میکنند. از یکسو، اسمیت – استاد فلسفه در کالج کالوین در گرَند رَپیدز، میشیگان، و سردبیر مجلۀ کامنت – نمایندۀ اصلاحشدۀ کویپری در گوشۀ اتاق است، و یکی از اهداف او صحبت با دوستانش در آن گروه و تلاش برای بهبود وضعیت میباشد؛ از سوی دیگر، اسمیت میخواهد پروژۀ “آیینهای فرهنگی” خود را (که با دو کتاب قبلی در این مجموعه، “آرزوی پادشاهی” (۲۰۰۹) و “تصور پادشاهی” (۲۰۱۳) آغاز شده است)، به کل اتاق بسط دهد. این بدان معناست که او بسیاری از اعمال و عادات فرهنگی که زندگی ما را تشکیل میدهند به عنوان “آیین” توصیف میکند، و عبادتهای زندگی در داخل و خارج از کلیسا، ما را به عنوان یک اجتماع شکل میدهند یا از شکل میاندازند. سفر شما به مرکز خرید؛ میهمانی فوتبال دوشنبه شب شما؛ ایستادن شما برای سرود ملی؛ هم بیانگر عبادت، هویت و اخلاق شماست و هم آنها را، به سمت خوب و یا به سمت بد شدن، شکل میدهد. شما فقط یک “موجود متفکر” نیستید، بلکه یک موجود آرزومند و دوستداشتنی هستید و این اعمال فرهنگی مختلف، مانند آیینهای کلیسا، تمایل و محبت شما را شکل میدهند.
بنابراین آنچه اسمیت میخواهد ما از این کتاب دریافت کنیم، آگاهی بیشتر از این است که چگونه آیینهای جهان بر عبادت و سیاست ما تاثیر میگذارند و آن را شکل میدهند، و سپس زندگی سیاسی خود را حول عبادتهای کلیسا متمرکز میکنیم. انجام این کار باعث میشود که ما موضع دوگانهای نسبت به مشارکت عمومی داشته باشیم. ما نباید عقبنشینی کنیم، همچنان نباید انتظار داشته باشیم که این جهان را به پادشاهی خداوندمان و مسیح او تبدیل کنیم. اما شاید بتوانیم با ادامۀ همۀ فعالیتهای سیاسی خود با عبادتی که انگیزهاش انجیلی است، اندک تغییری در نهادهای حاکم بر این جهان ایجاد کنیم. در واقع، اسمیت به برخی آرمانهای لیبرالیزِم، مانند آزادی، رحمت در قضاوت، حق طبیعی و آزادی بیان اشاره میکند که ریشه در تاثیر انجیل بر تاریخ سیاسی دارد. با این حال ما باید مطمئن شویم که عبادت و سیاست ما تحت تاثیر ایدئولوژی دنیوی، لیبرالیزِم یا مانند آن قرار نگیرد و تضعیف نشود.
برای خلاصه کردن کتاب “در انتظار پادشاه” در دو مرحله، میتوانم بگویم اسمیت میخواهد:
- به ما کمک کند تا در نحوۀ برخورد با رابطۀ بین دین و سیاست به سبک آگوستینی تبدیل شویم (عمدتا با استفاده از اودانوان).
- این کار را از دریچۀ پروژۀ آیینهای فرهنگی خود انجام میدهیم.
انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
نظرات در مورد آزادی دینی و جدایی کلیسا از دولت چیست؟
اکنون، من در مورد کتاب اسمیت و پروژۀ کلی او پرسشهایی دارم، اما برای روشن شدن موضوع، من از داخل همان اتاق آگوستین صحبت میکنم. مرا دوستی در نظر بگیرید که روی مبل دیگری نشسته است.
فکر میکنم بزرگترین نگرانی مسیحیان، در مورد رشته جملات پُستشده در بالا این باشد که: آیا اسمیت آزادی دینی و جدایی کلیسا از دولت را حفظ میکند؟ مطمئن نیستم. اسمیت بهطور خلاصه به مخالفت کویپرها با کلیسای تثبیتشده؛ و کویپرها در مورد حوزۀ حاکمیت؛ و کویپرها به تمایز بین کلیسای سازمانی و ارگانیک (مردمی) اشاره میکند. همۀ ایدهها منطقی هستند، اما مشکل اینجاست که اسمیت خودش هیچ الهیاتی ارائه نمیدهد که بتوانم آن را برای تأیید آزادی مذهب یا برای جدایی نهاد کلیسا و دولت، که به عنوان ایدههای کتابمقدسی میبینم، تشخیص دهم.
در همین حال، اتکای شدید اسمیت به اودانوان (شبان منصوبشدۀ کلیسای انگلستان) ممکن است او را بیش از حد به سمت یک کلیسای تثبیتشده سوق دهد. اودانوان استدلال میکند که واقعۀ مسیح، تاریخ را تغییر داد (درست است) و همۀ حاکمان و مقامات، تحت فرمان او هستند (درست است)؛ بنابراین تمام اخلاق ما باید بر اساس انجیل باشد (درست است). اودانوان میخواهد “بهطور قیاسی” در مورد “تغییر دین” سیستمها، نهادها و دولتها صحبت کند (هومممم)! و اسمیت از او پیروی میکند. او “نهادها، عادات و اعمال سیاسی” ما را شامل “همۀ چیزهایی” که “مسیح بازخرید میکند” میداند. آیا این بدان معناست که مجلس اعیان، با اسقفهایش که انجیل را انکار میکنند، نجات یافتهاند؟
اسمیت در پاورقی خاطرنشان میکند که اودانوان گام منطقی بعدی را با انتقاد آشکار از اصلاحیۀ اول قانون اساسی ایالات متحده که آزادی انجام مناسک دینی و عدم تأسیس دین را تضمین میکند، برداشت. اودانوان استدلال میکند که اصلاحیۀ اول، دولت را از اطاعت انجیلی مستثنی میکند. آیا اسمیت با این موافق است؟ معلوم نیست.
مشکل عمیقتر در اینجا تفسیر متون مقدس[۷] است. اودانوان (و به دنبال او، اسمیت) توجه کافی به خط داستانی عهدی کتاب مقدس و چگونگی تاثیر آن خط داستانی بر اقتدار کلیسا و دولت ندارند. بهطور خاص، آموزههای پادشاهی اسرائیل مستقیما به مسیح و سپس کلیسا منتقل میشود، نه مستقیما به دونالد ترامپ (رئیس جمهور ایالات متحده) یا ترزا مِی (نخست وزیر بریتانیا). خدا به ترامپ، مِی، و هر دولت دیگری از طریق عهد خود با نوح، که برای اولینبار در پیدایش ۵:۱۰-۶ بیان شده و در قسمتهایی مانند رومیان ۱:۱۳-۷ توضیح داده شد، اختیار داده است. طبق عهد، هیچ چیز بین فرعون، نبوکدنصر، پیلاتُس، ترامپ و مِی تغییر نمیکند. اقتدار حکومتها قبل و بعد از مسیح یکسان باقی میماند. صلاحیت آنها ثابت میماند. با این حال کار اودانوان، که به نظر میرسد اسمیت آن را پذیرفته است، خلاف آن را، بدون هیچ پشتوانۀ کتابمقدسی فرض میکند. بنابراین اودانوان و اسمیت، دولتها را مستقیما تابع انجیل عهد جدید میدانند، به گونهای که آنها را به سمت یک کلیسای تثبیتشده هدایت میکنند.
به همین ترتیب، آموزۀ اسمیت در مورد کلیسا، حداقل آنطور که من در این کتاب با آن مواجه شدم، هنوز توسعه نیافته است. یک کلیسا شناسی صحیح دو بخش دارد: جام و آبراهه. آب کلام خدا از طریق یک مراسم عبادی (یا آنچه ما میتوانیم خدمت کلام بنامیم) جاری میشود و به مردم زندگی میبخشد. جام عضویت، که از طریق آیینهای مقدس (تعمید و عشای ربانی) نشان داده شده و مهر و موم شده است، آن آب را گرفته و در معرض نمایش میگذارد. تأکید اسمیت در مراسم مذهبی تقریبا بهطور کامل بر روی آبراهه متمرکز است. هنگامی که او به مقدسات اشاره میکند، تمایل دارد به قدرت آنها به عنوان نشانهها بیش از کارکردشان به عنوان مهر و موم در بستن و گشودن، اشاره کند. فصل آخر او در مورد “مشکل پدرخوانده” (با کلیساهایی که زندگی آنها بهطور ریاکارانه از جهان تقلید میکند، چه باید کرد؟) هرگز پرسش عضویت یا تأدیب کلیسایی را مطرح نمیکند. او استدلال میکند که آنها نیاز به دوز مکرر عبادت دارند. بله، آنها این را انجام میدهند، اما این تنها نیمی از پاسخ است. توجه بیشتر به عضویت و شیوههای تأدیب و انضباطی خود، نیمۀ دیگر است.
یک آموزۀ توسعهنیافتۀ کلیسا یا دولت، به شبانان و شاهزادهها اجازه میدهد تا در حیاط یکدیگر پرسه بزنند.
اعطای اختیارات جداگانه از سوی خداوند به دولتها (پیدایش ۵:۹-۶) و کلیساها (متی ۱۸:۱۶-۱۹؛ ۱۵:۱۸-۲۰؛ ۱۸:۲۸-۲۰) مستلزم جدا بودن آنهاست. همچنین مستلزم یک آموزۀ تساهل مذهبی است. با این حال، ضعف آموزۀ توسعهنیافتۀ کلیسا یا دولت، به شبانان و شاهزادهها اجازه میدهد تا در حیاط یکدیگر پرسه بزنند. یاد نظری میافتم که اودانوان یکبار در هنگام صرف صبحانه به من گفت: «”شارلمان[۸] توانایی گفتن “اسقفِ درست” یا “اسقفِ اشتباه” را دارد».
اجازه دهید این نکته را به روز کنم و بسط دهم؛ منظور این است که: دونالد ترامپ این قدرت را دارد که بگوید چه کسی باید و چه کسی نباید تعمید بگیرد و کدام اظهارات اعتقادی ارتدوکس هستند و کدام نیستند.
اگر به نظر شما دیوانهکننده است، حق دارید. اما اگر میخواهید مانند اسمیت و من، اصرار کنید که “هیچ سیاستی وجود ندارد که در نهایت دینی نباشد”؛ پس باید دلیل روشنی برای این که چرا این اقتدار را به ترامپ نمیدهید، داشته باشید. یکی از دلایل این امر، وجود توضیح محکمی در مورد چگونگی تفویض مجزا و متمایز کلیسا و دولت توسط خدا است.
این برای اسمیت کافی نیست که بگوید همۀ ما در تمام زندگی مطابق با علاقۀ خود عمل میکنیم، هر چند که ممکن است درست باشد. این انگیزههای انسانشناختی خوب، به خانهای با تعریف سازمانی مشخصتری برای زندگی، نیاز دارد.
انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
در مورد پروژۀ “آیینهای فرهنگی”
در مورد پروژۀ آیینهای فرهنگی اسمیت؛ این پروژه، نقد فرهنگی بزرگی را ارائه میدهد اما برنامهای کمتر مفید برای کلیساهای ما است.
توصیفهای جامعهشناختی اسمیت در مواجهه با جهان، تازه، قدرتمند و (صراحتا) مبتکرانه هستند. دستورالعمل عبادتی به طرز ماهرانهای قدرت تغییر شکل عادات و اعمال فرهنگی ما را مشخص میکند و زیرساختهای بتپرستانۀ آنها را آشکار میکند. این اسمیت در بهترین حالت خود است.
با نگاهی به فضای داخلی کلیسا، از تأکید اسمیت بر عبادت قدردان هستم، زیرا برخی از خدمات کلیسا بیش از سایرین مملو از اعمال کتابمقدسی هستند. با این حال ما به سرعت با محدودیتهای فلسفه و جامعهشناسی در ارائۀ خدمات و برنامۀ عمومی به کلیساها مواجه میشویم. پیشنهاد من این است که به جای آن به کتاب مقدس پایبند باشید. کاری را که به شما گفته میشود انجام دهید و بر آنچه که او تأکید میکند، تأکید کنید. آیا بر تقویمهای مذهبی یا موعظۀ کلام تأکید دارد؟
به نظر میرسد غریزۀ اساسی اسمیت مبارزۀ قدرت فرهنگ، با قدرت فرهنگی دیگر است: «تنها یک انسانشناسی مذهبی و نظریۀ فرهنگی میتواند به اندازۀ کافی تغییر شکل و همسانسازی ما را معنا کند. این موضوع همچنین ادعاهایی در مورد ماهیت ضد شکلگیری پرستش مسیحی را نیز تقویت میکند»، اما مواردی در این نقطه وجود دارد. با این حال به یاد داشته باشید که کتاب مقدس بهطور مداوم با ضعف در برابر قدرت، با حماقت خدا در برابر حکمت انسان مبارزه میکند. چرا؟ برای نشان دادن این که قدرت تغییر شکل فرهنگ سقوطکرده و قدرت آفرینش خدمت کلام و عضویت کلیسا متقارن نیستند. این، نبردی بین یک نوع عبادت با نوع دیگری از آن نیست، بلکه نبردی بین قدرت کلام انسانی و کلام الهی است؛ قدرت انسان در برابر قدرت روحالقدس:
«چرا که اسلحۀ جنگ ما دنیوی نیست، بلکه به نیروی الهی قادر به انهدام دژهاست. ما استدلالها و هر ادعای تکبّرآمیز را که در برابر شناخت خدا قد علم کند ویران میکنیم و هر اندیشهای را به اطاعت از مسیح اسیر میسازیم» (دوم قرنتیان ۴:۱۰-۵).
کار کلیسا، کاری ماوراءالطبیعی است. شبیه هیچ چیز دیگری نیست. وظیفۀ ما زنده کردن مردگان با قدرت روح است.
بنابراین بیایید در مورد جامعهشناسیِ عبادت صحبت کنیم. هر چند جامعهشناسی آنقدر قوی نیست که بتواند یک قبرستان را بیدار کند؛ با این حال بیایید بر آنچه خدا در کتاب مقدس تأکید میکند، تأکید کنیم. خدا اعلام میکند که «ایمان از شنیدنِ پیام سرچشمه میگیرد و شنیدنِ پیام، از طریق کلام مسیح میسّر میشود» (رومیان ۱۷:۱۰)؛ بنابراین بیایید بر خواندن، موعظه، سرود خواندن، دعا کردن و دیدن کلام خدا تأکید کنیم. روح خدا از کلام خدا برای انجام کار خدا استفاده میکند.
برای من مهم نیست که آیا آب کلام خدا از آبریز یک عبادت عالی، یا یک عبادت ساده جریان مییابد. مهم این است که آب کلام جاری شود. تمرکز کامل روی شکل خاص آبریزها و گفتن اینکه این کلید کلیسای موفق و زندگی شکوفای مسیحی، چه به صورت عمومی و چه خصوصی است؛ شبیه این است که یک شبان بزرگ کلیسای عملگرا، چیزی را یافته است که برای او مفید بوده و سپس کتابی در مورد آن نوشته است.
شاید راه دیگری برای گفتن همۀ اینها این باشد که کتاب “در انتظار پادشاه” بهطور واضح تحت تاثیر تفکر کتاب مقدس قرار گرفته است، با این حال کتاب مقدس بهطور کامل در پشت صحنه باقی میماند.
کتاب مقدس فرض شده است، همانطور که در بسیاری از کتابهای رشد کلیسا وجود دارد که به “بهترین شیوههای تجاری” برای هدایت کلیسا متوسل میشوند؛ فراخوان در اینجا برای “بهترین شیوههای جامعهشناختی” است. از این نظر، کتاب “در انتظار پادشاه” مانند بسیاری از متون رشد کلیسا کار میکند، فقط شبانان کلیساهای بزرگ با طرز فکر تجاری آن را نمیخوانند، بلکه افراد با هوشی نیز که دوست دارند کتابهای آموزنده را بخوانند، میخوانند.
انجام الهیات سیاسی، در انتظار پادشاه عیسی
جمعبندی
من بر دو حوزۀ عمده از نگرانی تأکید کردهام. اگر کتاب را میخوانید، از شما میخواهم که آنها را در ذهن داشته باشید. اما همچنان شما را به خواندن کتاب تشویق میکنم. به غیر از گرایش به تثبیت، اسمیت الگوی فکری و الهیات سیاسی ما را به سمت خوبی سوق میدهد.
آیا به عنوان کتاب توجه کردید؟ فراخوان به انتظار، فراخوانی برای عدم مشارکت نیست، بلکه فراخوانی برای رسیدن به وضعیتی است که باید تمام مشارکت ما را تحت تاثیر قرار دهد.
او گرایش ما را به بتپرستی سیاسی آشکار میکند. او بهدرستی تمایل نهایی شدنِ چیزهای نهایینشده را تشخیص میدهد. او توصیههای درستی ارائه میدهد که چگونه باید همیشه به زمانهای خود توجه کنیم تا تشخیص دهیم که چه کاری از نظر سیاسی بهترین است. برای مثال، بحث او در مورد ترجیح محافظهکاران برای دولت کوچک و ناتوانی در نظارت بر میزان تهی شدن لایههای دیگر جامعۀ مدنی، زیرکانه است. او ماهیت فراخوان به رویکردی دوگانه در سیاست را بهدرستی بیان میکند. به جز تمایل به مسیحیت تثبیتشده؛ او تعادل خوبی بین پیروزی آرمانشهری و عقبنشینی بدبینانه برقرار میکند.
شاید اسمیت بهتر از همه، هواپیما را دقیقا جایی فرود میآورد که یک مسیحی باید هر گونه بحث در مورد ایمان و سیاست را فرود بیاورد: «روی ایدۀ انتظار برای پادشاه آیندهمان».
جدا از دو حوزۀ مورد توجه من (که فکر میکنم مهم هستند)، کتاب اسمیت را متعادل و عاقلانه میدانم. شما بدون شک از آن سود خواهید برد، حتی شاید یک الگوی فکری را با الگوی دیگری عوض کنید. شهرت او به عنوان یکی از فیلسوفان و ناظران فرهنگی مسیحی تیزبین زمان ما شایستۀ توجه است.
نویسنده: جاناتان لیمَن
[۱] progressive dispensationalist: مسیحیانی که معتقد به تفسیرهای نمادین کتاب مقدس هستند.
[۲] covenant theologian
[۳] Oliver O’Donovan
[۴] Stanley Hauerwas
[۵] James K. A. Smith
[۶] بیکر آکادمیک (۲۰۱۷). ص ۲۵۶٫
[۷] نظریه و قواعد روشمند تفسیر متن
[۸] Charlemagne