آیا تکامل تدریجی داروین صرفا «تغییر با گذشت زمان است»؟

آیا تکامل تدریجی داروین صرفا «تغییر با گذشت زمان است»؟

عبارت «تکامل تدریجی» می‌تواند بنا بر موقعیت، معانی متفاوتی داشته باشد. اما در بحث آفرینش، منشا انسان، علم، مذهب و… تعریف دقیق‌تری دارد. نشنال جئوگرافیک[1] توضیح می‌دهد: «تکامل تدریجی شکل خلاصه‌شدۀ عبارت “نظریۀ تکامل تدریجی به واسطۀ انتخاب طبیعی” است که توسط چارلز داروین و آلفرد راسل در قرن نوزدهم مطرح گردید.»

بنابراین این اصطلاح به گفتۀ یک میکروبیولوژیست، به فرآیندی اطلاق می‌شود که طی آن یک مادۀ بی‌جان حیات می‌یابد و سپس به طور کاملا طبیعی رشد می‌کند. اما این واقعیت که تکامل تدریجی می‌تواند معانی دیگری نیز داشته باشد، ما را سردرگم می‌کند. به‌خصوص یکی از راهبردهای بی‌محتوا که برخی مدافعان نظریۀ تکامل تدریجی داروین به کار می‌برند، آن است که به تعریف گسترده‌ای از تکامل متوسل می‌شوند و عبارت سادۀ «تغییر با گذشت زمان» به طور رایج استفاده می‌شود. استدلال آنها این است که از آنجایی که همه بر این امر توافق دارند که «تغییر با گذشت زمان» اتفاق می‌افتد، بنابراین نظریۀ تکامل داروین حقیقتی انکارناپذیر است که همه باید آن را بپذیرند.

این خطای منطقی، «ابهام‌گویی» شناخته می‌شود؛ یعنی استفاده از کلمه‌ای با چندین معنا و تغییر معانی در میان استدلال‌ها برای معتبر جلوه دادن آن. در این مورد خاص، با تکامل به معنای عام و کلی آن، (تغییر با گذشت زمان) آغاز می‌شود و در ادامه به تکامل داروینی تغییر می‌کند (یک نظریۀ خاص زیست‌شناسی در مورد منشا و تاریخچۀ حیات بر روی زمین) که منجر به نتیجه‌گیری نادرست می‌شود. صرفا به این دلیل که همه چیز با گذشت زمان تغییر می‌کند، بدان معنا نیست که تمام گونه‌ها به‌تدریج در یک فرآیند کاملا طبیعی از یک جد مشترک میکروبی ریشه گرفته‌اند. هیچ ارتباط منطقی در اینجا وجود ندارد. این صرفا یک تصادف کلامی است.

آیا تکامل تدریجی داروین صرفا «تغییر با گذشت زمان است»؟

مثالی از استدلال «تغییر با گذشت زمان»

برای توضیح گفته‌هایم، اجازه دهید نمونه‌ای از نوشته‌های دکتر دانیِل لیبرمَن[2]، استاد دانشگاه هاروارد و مردم‌شناس تاریخ کهن بشر را بیان کنم که می‌گوید: «تکامل تدریجی به طور مساوی، واکنش شدید کسانی که آن را حرفه‌ای مطالعه می‌کنند و کسانی که آن را چنان اشتباه و خطرناک می‌دانند که معتقدند نباید این موضوع را به کودکان آموزش داد، برمی‌انگیزد. با این وجود، علی‌رغم بحث و جدل‌های فراوان، بی‌خردی و ناآگاهی شدید، این ایده که تکامل تدریجی اتفاق می‌افتد نباید بحث‌برانگیز شود. تکامل تدریجی به معنای تغییر با گذشت زمان است. حتی سرسخت‌ترین آفرینش‌گرایان نیز می‌پذیرند که زمین و گونه‌های آن همیشه این‌طور نبوده‌اند.»

این فقط یک حقۀ کلامی است. در این زمینه، تکاملی که واکنش آفرینش‌گرایان را برمی‌انگیزد، تکاملی است که به طور حرفه‌ای مطالعه می‌شود و موضوع کتاب لیبرمَن است (که در مورد تبار فیزیکی بشر از نسل شامپانزه است)، و صرفا به معنای تغییر با گذشت زمان نیست. این واقعیت که حتی سرسخت‌ترین آفرینش‌گرایان، کاملا موافق تغییر با گذشت زمان هستند، به هیچ وجه آنها را مجبور نمی‌سازد که قبول کنند تمام حیات روی زمین، محصول بی‌هدف و بیهودۀ فرآیندهای کورکورانۀ مادی است یا تمام حیات به طور تصادفی و با یک قانون غیرانسانی از یک پروتئین-باکتری قدیمی به وجود آمده است. این دو موضوع با یکدیگر هیچ ارتباط منطقی ندارند. دو تعریف کاملا مجزا ارائه شده است.

درست مانند این است که بگوییم از آنجایی که همه می‌دانند اشتباه، مخالف درست است؛ بنابراین بدون هیچ بحثی باید گفت هر کس که خودکار را با دست راست نمی‌گیرد، حتما از دست اشتباه استفاده می‌کند! بنابراین چپ‌دست‌ها از لحاظ اخلاقی پست‌تر هستند، و همه این را می‌دانیم، این‌طور نیست؟ بدیهی است که خیر. این سفسطه است؛ به نوعی پیچاندن واضح، اما فریبکارانۀ کلمات است. دکتر لیبرمَن مرد بسیار باهوشی است و به‌سختی می‌توان تصور کرد که او نمی‌داند چه کار می‌کند. گرچه این بازی با کلمات ممکن است گاهی مخالفان نظریۀ داروین را به چالش بکشد، اما به هیچ وجه نشان‌دهندۀ تلاش برای پیشبرد گفت‌وگوها و هدایت مردم به سوی توافقی هوشمندانه و آگاهانه در این مورد نیست. این نوع استدلال در بهترین حالت تنها موجب می‌شود حواس مردم از موضوعات واقعی پرت شود.

آیا تکامل تدریجی داروین صرفا «تغییر با گذشت زمان است»؟

استدلال با توجه به فرهنگ لغات (دیکشنری)

درست در چند صفحه بعد در کتاب لیبرمَن شاهد تکرار این استدلال نادرست هستیم، آنجایی که او با تعریف فرهنگ لغات از «تکامل تدریجی» تعامل می‌کند:

«آیا تصور می‌کنید تکامل تدریجی فقط مطالعۀ گذشته است؟ من چنین تصوری داشتم و از همین رو در لغت‌نامۀ خود، تکامل تدریجی را این‌گونه تعریف کردم: “فرآیندی که به نظر می‌رسد به وسیلۀ آن انواع موجودات زنده رشد کرده و از شکل‌های اولیه در تاریخ زمین، به گونه‌های مختلفی تبدیل شده‌اند.” من از این تعریف ناراضی هستم، زیرا تکامل تدریجی (که ترجیح می‌دهم آن را تغییر با گذشت زمان تعریف کنم)، فرآیندی پویاست که هنوز هم رخ می‌دهد.»

باید خاطرنشان کنم که انتقاد لیبرمَن از این تعریف فرهنگ‌نامه‌ای، کاملا منطقی است. گرچه نظریۀ تکامل تدریجی داروین در وهلۀ اول به توضیح رشد حیات در گذشته و تبدیل آن به وضعیت فعلی می‌پردازد، اما فرآیندی را شرح می‌دهد که اگر درست باشد، قطعا همچنان در جهان امروز نیز رخ می‌دهد. بنابراین، تعریف نظریۀ تکامل تدریجی با رجوع به تاریخ گذشته، کار کاملا درستی نیست. دکتر لیبرمَن حق دارد اعتراض کند.

با وجود مخالفتش، همچنان تعریف کلی «تغییر با گذشت زمان» را تعریف بهتری می‌داند. این اشتباهِ کاملا مشهودی است. گرچه ما به طور کلی از «تکامل صنعت خودرو» یا «تکامل راهبردهای نظامی» صحبت می‌کنیم و این صرفا به تغییرات آنها در گذشت زمان اشاره دارد، اما وقتی صحبت از زیست‌شناسی و منشا بشر است، منظور کاملا متفاوت است. حتی در کتاب لیبرمَن، آنجا که می‌گوید تکامل تدریجی باید شامل تکامل فرهنگی هم باشد، منظور او دلایل فرهنگی برای تغییرات زیست‌شناسی است. او به این نکته اشاره می‌کند که بعضی تغییرات بدن انسان با گذشت زمان و به دلیل مسائلی همچون نوآوری در کشاورزی یا انقلاب صنعتی اتفاق افتاده‌اند و چنین تغییرات موثر فرهنگی در بدن، جزئی از زیست‌شناسی تکاملی هستند. بنابراین، هنوز تکامل تدریجی را به طور خاص بر حسب تغییرات فیزیکی در صفات موجودات زنده و در زنجیره‌ای از خصوصیات موروثی تعریف می‌کند، نه بر حسب تعریف کلی «تغییرات با گذشت زمان».

آیا یک ماشین قراضه و از کار افتاده در گورستان ماشین‌ها نشانۀ پیروزی نظریۀ داروین است؟ روی‌هم‌رفته، این ماشین همیشه از کار افتاده و قراضه نبوده و همیشه در گورستان ماشین‌ها قرار نداشته است. بلکه با گذشت زمان تغییر کرده است. آیا این، درستی نظریۀ داروین را اثبات می‌کند که هر شکلی از حیات بر روی زمین از یک جد مشترک ساده، بر اثر تغییرات تصادفی و انتخاب طبیعی نشأت گرفته است؟ کاملا واضح است، خیر! صرفا تغییر با گذشت زمان، نظریۀ داروین را نه اثبات، و نه رد می‌کند. کاملا بی‌ربط هستند، این تعاریف متفاوت می‌باشند. ممکن است شکایت لیبرمَن از فرهنگ لغات کاملا بجا باشد، اما راه حل او که ارائۀ یک تعریف نه چندان کافی و رضایت‌بخش از این کلمه است، اوضاع را بهتر که نمی‌کند هیچ، بدتر هم می‌کند.

نتیجه‌گیری

نکتۀ مهم در اینجا به چالش کشیدن لیبرمَن نیست. او دانشمندی باهوش است و گرچه با جهان‌بینی او مخالفم، اما تحقیقات او کمک شایانی به من کرده است تا بتوانم روند کلی خط فکری داروین دربارۀ تکامل تدریجی بشر (و برخی از اختلافات تحقیقات سکولار او در این باره) را بهتر درک کنم. من، او را در اینجا تنها به عنوان یک نمونۀ واضح و مناسب از مشکلی بزرگ‌تر که بارها در گفت‌وگوهای مربوط به این موضوع مطرح می‌شود، ذکر می‌کنم.

اگر قرار است دربارۀ موضوع تکامل تدریجی داروین بحث معناداری داشته باشیم، باید اصطلاحات اصلی این موضوع را بشناسیم. اگر با ترفندهای لفاظی و مغلطه‌های گوناگون چندپهلو آب را گل‌آلود کنیم، هدف هرچه که باشد، تنها گفت‌وگوهای پربحث و جدل را سخت‌تر می‌کند. اگر هدف ما حقیقت باشد، روش مباحثۀ ما نیز باید مبتنی بر حقیقت باشد. در این بحث، تکامل تدریجی فقط به معنای «تغییر با گذشت زمان» نیست. این خلاصه‌ای از یک نظریۀ مفصل و خاص دربارۀ زیست‌شناسی است که اکثر مسیحیان با تعدادی از نکات اصلی آن مخالف‌اند. پس تمام گفت‌وگوها باید روی همین متمرکز باشند.

آیا تکامل تدریجی داروین صرفا «تغییر با گذشت زمان است»؟


نویسنده: لوک وِین

[1] National Geographic 

[2] Dr. Daniel Lieberman

سایر مقالات

مقالات بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا